«سریال تاریخی فوق العاده (قیام سلجوقیان بزرگ) بازخوانی مهمترین بخش از تاریخ فراموش شده ایران و نقش فرمانروایان حنفی مذهب سلجوقی در فرهنگ و تمدن سازی ایران و آبادانی و توسعه ممالک اسلامی و دفاع ایشان از مظلومان در برابر صلیبی ها و گروه تروریستی اسماعیلیه به رهبری حسن صباح. همچنین بررسی نقش پر رنگ شخصیت های بزرگ تاریخ ایران: الب ارسلان، خواجه نظام الملک طوسی و امام محمد غزالی در تأسیس دانشگاه های نظامیه در مصر،بغداد،دمشق، طوس، جندی شاپور و اصفهان و چالش هایی که فرقه تروریستی اسماعیلیه به رهبری حسن صباح بر سر راه سیاست ابرمردان تاریخ ایران ایجاد نموده بودند».(محصول ترکیه، دوبله فارسی)
متن بالا تبلیغ سایت اختصاصی یکی از علمای کرد سنی و عضو اتحادیه جهانی علمای اسلام برای یک سریال زرد ترکیه به نام قیام و به تعبیر دقیق تر بیداری سلجوقیان بزرگ است. هرچند این تبلیغ، قدیمی است، اما بعید می دانم که در دیدگاه مبلغ آن نسبت به موضوع تغییری ایجاد شده باشد.
به عنوان یک پژوهشگر و معلم تاریخ وقتی این تبلیغ و بخش های اولیه سریال را دیدم، فقط و فقط حسرت خوردم و برای موجود بیچاره ای به نام تاریخ گریستم. تاریخ را باید مورخان بنویسند و هنر هم کار هنرمندان است، اما وقتی تاریخ و البته هنر به شکل همزمان ملعبه ایدئولوژی، سیاست و البته تجارت سیاه قرار می گیرند، نتیجه آن خلق پدیده ای است که در یک کلام می توان آن را "تاریخ کُشی" خواند. اینجا دیگر سخن از تحریف تاریخ، وارونه نویسی تاریخ و جعل تاریخ نیست، بلکه خیلی صریح و روشن باید گفت که سازندگان این سریال، تاریخ را کشته اند.
ایدئولوژی ها به شکل عام، تاریخ کش اند و فرقی نمی کند چپ هستند یا راست، ناسیونالیستی اند یا مذهبی و متعلق به اردوگاه غرب و سرمایه داری هستند یا شرق و اردوی چینی و روسی؛ همه آنها کمابیش تاریخ را ابزاری برای اثبات خود و نفی دیگری قرار می دهند.
با وجود این، فاجعه بزرگتر پدیده ای است که نگارنده مایل است آن را " معجون ایدئولوژی" بنامد؛ نمونه کامل آن را هم می توان در ترکیه کنونی دید که در آن یک ایدئولوژی ترکیبی در خدمت سیاست و قدرت قرار گرفته است. این سریال همان جایی است که معجون ایدئولوژی و به ویژه سه ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیسم ترکی و سرمایه داری غربی کشتن تاریخ را سرلوحه کار خود قرار داده اند. نقد و بررسی دروغ های شاخدار این تبلیغ و سریال بیداری و البته ذکر بلایایی که سلجوقیان[با وجود برخی خدماتشان] بر سر تاریخ ایران و اسلام و البته فلسفه، فرهنگ و تمدن اسلامی آوردند، موضوع این یادداشت نیست، بلکه محور اصلی بحث این است که چگونه برخی ایدئولوژی ها به ابزاری برای کشتن واقعیت تاریخ کُرد و کردستان تبدیل شده اند؟
نیم نگاهی به منابع دست اول تاریخی نشان می دهد که هیچ حکومتی در تاریخ پس از اسلام به اندازه سلجوقیان کُردها را از متن تاریخ به حاشیه نراند؛ کردستان را ویران نکرد؛ ساکنانش را کشتار و غارت ننمود؛ دموگرافی و ساختار قومی اش را تغییر نداد و روند شهرسازی و توسعه تمدنی و فرهنگی اش را مختل نکرد. ذکر این نکته لازم است که در دوره حاکمیت آل بویه شیعی مذهب در بغداد و سیطره آنان بر خلافت عباسی، با وجود برخی برخوردهای مقطعی پنج سلسله کُرد حسنویه و عنازیان در استانهای کرمانشاه، لرستان، ایلام، کردستان فعلی و بخش های زیادی از اقلیم کردستان و شرق عراق؛ روادیان در آذربایجان؛ شدادیان در قفقاز و مروانیان در کردستان در ترکیه و سوریه کنونی حکومت می کردند، ولی وقتی سلجوقیان آمدند تمام آن سلسله ها را ساقط کردند و غلامان غز و ترکمان خود را به جای فرمانروایان کُرد بر کردستان و دیگر قلمروهای در اختیار آنها حاکم نمودند.
سلجوقیان نه تنها بساط سیاست و حکومت کُردی را در کردستان برچیدند، بلکه در بغداد هم مثلث قدرتی شکل دادند که در آن کُرد هیچ جایگاهی نداشت و تنها نقش تعریف شده برای او خدمت در سپاه تحت امرغلامان سلجوقی به عنوان مزدور جنگی بود. در نهاد سه ضلعی قدرت در عهد سلجوقیان؛سلطان، ترک؛ خلیفه، عرب و وزیر، فارسی زبان خراسانی بود. سلجوقیان سنت سیاسی آل بویه را که وزیر خود را از کردها و دیگر مردمان غرب ایران کنونی انتخاب می کردند، کنار گذاشتند و خراسانیان را جایگزین آنان کردند.
سلجوقیان روند طبیعی تاریخ خاورمیانه و به تبع آن کردستان را دگرگون کردند و آن را به مسیر دیگری بردند. اگر سلجوقیان نمی آمدند، نه عثمانی و نه ترکیه امروزی نبودند و عقلانیت و فلسفه آن گونه ضعیف نمی شد. سلجوقیان سلطانیسم خشن و تمامیت خواه را جایگزین نظام تکثر گرای حاکم کردند.
ایدئولوژی البته هیچ کدام از اینها را نمی بیند و پادشاهان ظالمی را که جز به منافع ایل و تبار خود نمی اندیشیدند به مدافعان دین و حامیان مظلومان و ... تبدیل می کند/.
نظر شما