از یک دهه قبل و اندی بیشتر که پدیده آتش زدن عمدی جنگل های زاگروس در سردشت، شروع شد تا به امروز که معمولا روزهای تعطیل، جمعه و اعیاد شاهد پاندمی دامنه دار حریق در نقاط جغرافیایی شهر هستیم، روندها و رویه هایی در ساختار اداری سازمان جنگل ها و مراتع وحتی محیط زیست و نهادهای مرتبط، نهادینه شده که بیش از آنکه، مانع آتش سوزی و حریق باشد، بیشتر به آن دامن زده است!
یگان حفاظت سازمان ها ادارات، گرچه در سلسله مراتب اداری جایگاه ویژه ای دارند، اما همواره تا زمان شعله ور شدن حریق ها و دامنه دار شدن آن، خموش اند و آنچه که باید در مرحله پیشابحران، اقدام کنند بر پسابحران تٲکید می ورزند و آن موقع چند نیروی حقوق بگیر، در مقابل دنیایی از حریق، قرار می گیرند که جز نجات خود، امکان اندیشیدن، حول دامنه و کنترل حریق ندارند و اگر داشته باشند، نَفَس شان در پی جست و خیز بین مناطق و در پستی و بلندی های جنگل های پرپشت سردشت، کم می آورد، نمی آورد؟!
از جهتی، گاهی همین ها هم، در پی عدم کسب نتیجه، دچار نوعی بی تفاوتی، اهمال و وظیفه گریزی می شوند و گاه به مناسباتی ناخواسته و بازی های دگر تحمیل سقوط می کنند که موهبت سکوت و تغییر در پرونده بر عذرقانون می چربد!
آنچه بر این مجموعه چون جمعی دغدغه مند طبیعت و داغدار شرایط و اوضاع روز[جمعه روز بعد از سالگرد بمباران شیمیایی سردشت، دو حریق یکی در پایین دست شهر ودیگری در بالادست شهر نلاس حوزه شهرستان سردشت گزارش شده] واجب می نماید، اینست که؛ به نسبت این پاندمی و دامنه داری "تفکر سمی سهم من هم" بی تفاوت نباشیم و صف خود را از صدامیان روزگار و مسئولیت گریزان عصر، جداسازیم.
دوم آنکه؛ مسئولان و متولیان سازمان و نهادهای مرتبط را به ایفای نقش غیرقابل تردید خود، جذب منابع لازم و تجهیزات به روز، ترغیب نموده یا حداقل هر گونه تساهل و تسامح و سیاست ورزی و اقدام نمایشی را محکوم و عمومی سازی کنیم یا بر مدارِتفاهم، تسامحِ دستگاه ها را ریشه کن نماییم!
سوم؛ به حضور رسانه و کاکرد آن در اطلاع رسانی تا آموزش و ترغیب رسانه ای و اطلاع رسانی به موقع، وقوف یافته، اهتمام ورزیم و نسبت به آموزش های قبل از حادثه و محکم کاری های پسا سانحه، اقدام ورزند.
چهارم؛ از عادت مٲلوفِ حضور در میدان اطفاء به جهت خطرات و مسئولیت سنگین هدایت دستگاه های همراه و نیز افراد، خودداری شود و صرفا در شرایط اضطرار، عملیات پشتیبانی-امدادی را برای مادر وطن، به درخواست و تضمین متولیان روز، موکول کنیم. چه اینکه، هزینه های جانی تحمیلی همسنگِ همسنگرهای مان در مریوان، پاوه و سایر نقاط جغرافیایی زاگروس، غیرقابل جبران خواهد بود.
پنجم؛ مطالبه اصلاح قوانین و اعمال همین قوانین نیم بند نیز، به نفع جنگل و طبیعت و جهان زیست مشترک، مٲموریت مهم ما باید باشد.
در آخر؛ گرچه پیشگیری، مقدم بر درمان، شعارِ و مٲموریت ذاتی ماست ولی احیاء پسامرگ هر نقطه جغرافیایی وطن نیز، رسالتی متعاقب و مسئولیت همیشگی ماست.
نظر شما