خبرگزاری کردپرس _ ژان بودریار میگوید: «منطق انتشار ویروسی در شبکهها دیگر ارزشمحور نیست.» به درستی دریافتهایم که دنیای امروز، بر محور اساسی «ناپایداری» بنا نهاده شده است. اما در این میان نمیتوان همه چیز را با چنین عینکی دید.
همچنانکه کلانسوژههای راستی، صلح و مهر از مفاهیم ازلی_ابدی و ارزشهای مستقر بشری هستند، شعر نیز در نمای کلی میتواند در این دایره قابل ارزشگذاری باشد. اختلال غیر دانشورانه در قطعیت ادبی، نوعی برساختگی بر محورهای برهوتی جعلی است.
ادبیات کردی کلهری در طول سه دههی حیات خود دارای کارنامهی مقبولی است. پژوهش در این دورهی حدوداً سی ساله بر مشتاقان ادبیات کردی و بویژه بر شاعران جوان واجب است. کم نیستند شاعران پرمایه ای که در این وادی کار کرده اند. اما این کارنامه همیشه لبالب از نمرات عالی نبوده است. صد البته این سالها بازی ممبرفیک ها و شاعرفیک!ها نیز دیدنی است!. بازاندیشی در متون تولیدی و بازنمایی آنها واقعیتهایی را آشکار میکند که «این نه آنِ» نمودها و بازنمودهای ادبی را (بویژه در فضاهای مجازی) دچار اختلالی شدید مینماید.
سپهر ادبیات در این سامان و در گستره زبان کردی به جای فردمحوری، جریانمحور است و در مسیر تاریخی پیش رو برای افراد در چنین جریانهایی هیچ امامزادهای ساخته نمیشود. این اصل مهمی است که هر کسی به این وادی ورود کرد، سرباز فرهنگ و هنر کردی است؛ سربازی که در نیشتمان زبانیاش دلاورانه و شورمندانه به تلاشی سخت مشغول است، دل به هیچ لایک فیکی نمی بندد.
پر واضح است که به قرائتهای دگرگون و دگرگونساز نیاز داریم. آفتهایی از قبیل: دامن زدن به آشفتگیهای ادبی و گریز از ارزیابیهای نقادانه، حرکت شتابانی در خلاء است که تنها فرمان چنین شاعرپیشگانی را در دستان کامنتنویسان عام قرار میدهد و آنها را هوایی! میکند. (همچنان که در برخی موارد دیده ایم) اینکه به قول «لاکان و امر سیاسی استاوراکاکیس» پشهی گرفتار کهربا از پرواز چیزی نمیفهمد. پس ضرورت است که در سایه کامنت نویسان ناشفابخش نمانیم!.
از آفات دیگر این سالهای ادبیات کردی در کرمانشاه، کنشهای عموماَ سطحی خودشیفتهوار فردی و رویکردهای فروکاستگرانه نسبت به دیگران است. این نوع کنشها محصولی دلخواه نخواهندداشت. گفتمانی که خوراک محافل تخصصی شعر نیست، فاقد اصالت هنری و قدرت راستین حرکتزاست. ما به جای کنشهای عام فضای مجازی، به فراگستری عمیق درونی جوهرهی شعری نیاز داریم.
بازتولید تصاویر شاعران پیشین، جابجایی بیوقفه تصاویر شاعرانه در دفترها و تریبونها، عدم پایبندی به اصول اصیل شعر و بیتفاوتی گریزناپذیر نسبت به چنین اتفاقاتی از سوی مخاطب خاص، عوامل مهمی است که عبور از تنگناهای ادب کردی کلهری را دچار اختلال کرده است.
نکته اساسیتر، ارتقای سواد هنری مخاطب است. خلائی که مخاطب نسل امروز باید آن را با دانش ادبی پر کند و حد اقل «دو دو تا چهار تا»ی فن شعر را بیاموزد تا ضمن درک التذاذ هنری بیشتر، به قول بیونگ چول هان«خوداظهاری شاعر» را نیز درگیر منطق اختلال نماید. شاعر نیز در این مسیر بایستی یاریگر مخاطب در درک برساختههای هنری باشد و او را با چالشهای تکنیکی هنری و فکری درگیر نماید. حرف آخر اینکه به جای «انتشار ویروسی در شبکهها» به مایهوری در شعر برگردیم تا خوداظهاریهایمان شأنیت هنری داشته باشند
نظر شما