اورژانس اجتماعی از غفلت تا مسئولیت

سرویس کردستان- اورژانس اجتماعی در حالی به عنوان یک نهاد اثرگذار در شناسایی و کمک به آسیب های اجتماعی شناخته می شود که در اتفاق رخ داده برای «فرید صادقی» آن گونه که باید وظیفه خود را انجام نداده است.

به گزارش خبرنگار کردپرس، چند سالی است که نام «اورژانس اجتماعی» با شماره تماس ۱۲۳ در جامعه توسط مسئولان مطرح می شود. مرکزی که با هدف کمک به کاهش آسیب های اجتماعی با مجموعه وظایف لازم، تأسیس شد. در واقع در هر جامعه ای برای پاسخ گویی به نیازهای مردم و حل یا کاهش مشکلات آنان تمهیداتی اتخاذ و برنامه هایی تدوین و اجرا می شود. گرچه این برنامه های می تواند حسب شرایط مختلف متفاوت باشد اما مهم این است که مسایل و راهکارهای مناسب، شناسایی و اجرا شوند. یکی از این برنامه ها راه اندازی «اورژانس اجتماعی» بود که به گفته نایب دبیر اتحادیه علمی روانشناسی و مشاوره کشور در اردیبهشت سال ۷۸ به همت «سید حسن موسوی چلک»  افتتاح و بعدها به مراتب رشد و گسترش ویژه پیدا کرد به طوری که حالا اورژانس اجتماعی وارد ۲۵ سالگی خود شده است.

۲۵ سالگی که اگر از خیلی جهات رصد شود نمی توان عملکرد مؤثر و قابل توجهی از آن دید چرا که نه تنها این مرکز در کاهش آسیب ها اثر نداشته بلکه گاهی اوقات هم خود به آسیب دامن زده است. از یک طرف استفاده از نیروهایی که تنها مدرک روانشناسی دارند اما هیچ مهارتی در مواجهه با مشکلات اجتماعی ندارند خود یک معضل بزرگی است و از طرف دیگر هم نبود نظارت بر این مرکز و به رسمیت نشناختن آن توسط ارگان های دیگر به این مشکلات دامن می زند.

نمونه بارز این ضعف عملکردی را می توان در همین اتفاق اخیری که برای «فرید صادقی» نوجوان ۱۴ ساله اهل شهرستان قروه افتاد، دید. «فرید» پسرکی که حاصل کودک همسری، طلاق، اعتیاد، فقر، دوری از تحصیل و آموزش و انزوای اجتماعی بود، برای نجات خودش جانش را از دست داد. پسری که گرفتار انواع آسیب ها شده بود تنها زندگی کرد و تنها هم زندگی اش پایان یافت. این تراژدی تلخ آن زمانی پررنگ می شود که هیچکدام از نهادهای متولی منجمله اورژانس اجتماعی در این زمینه تا بدین لحظه واکنشی نداشته و هیچ اقدامی برای بررسی این وضعیت چه زمانی که فرید زنده بود و چه حالا که دیگر نیست، نداشته اند.  

آیا نباید اورژانس اجتماعی آن زمانی که «فرید» فرزند طلاق شد او و خانواده اش را مورد پوشش قرار می دادند!؟ آیا نباید بهزیستی آن زمانی که فرید بدسرپرست بود او را حمایت می کرد!؟ دقیقا وظیفه اورژانس اجتماعی در این مواقع چیست!؟ سکوت یا حمایت و پیگیری!؟

نقشی که اورژانس باید ایفاد کند

در همین زمینه نایب دبیر اتحادیه علمی روانشناسی و مشاوره کشور در مصاحبه با خبرنگار کردپرس از نقش مهم و پررنگ اورژانس اجتماعی در پیشگیری از آسیب های اجتماعی و اهداف آن گفت. «انجام مداخلات روانی- اجتماعی قبل از مداخلات قضایی- انتظامی، کمک به قضازدایی و پیشگیری از جرم و تشکیل نشدن پرونده قضایی، شناسایی آسیب های اجتماعی شایع و در حال شیوع و یا نوپدید و بازپدید، ارائه خدمات تخصصی و به موقع به افراد در معرض آسیب و آسیب دیدگان اجتماعی، تسهیل در توانمندسازی، ارتقای سلامت روانی افراد، ارتقای سلامت اجتماعی، کاهش دیوان سالاری اداری و قضایی، تجمیع خدمات، جامعیت و فراگیری و... از جمله اهدافی است که نقش مهم اورژانس اجتماعی را نشان می دهد؛ که نباید رسالت بی همتا و اهمیت وجود آن، از سوی دولت ها و به ویژه مدیران سازمان بهزیستی و یا کارشناسان آن، مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد و یا به حاشیه رانده شود».

به گفته «مجید زارعی» توجه و توسعه کمی و کیفی اورژانس اجتماعی در کشور و همچنین استان کردستان و به صورت خاص تر شهرستان قروه کمک می‌کند تا این برنامه در سطح شهرستان فراگیرتر شود و همشهریان ما، از خدمات شبانه روزی رایگان و تخصصی اورژانس اجتماعی، بعنوان نوش داروی حیاتی، قبل از مرگ سهراب بهره‌مند شوند.

او نقش اورژانس اجتماعی را در امور مداخله ای بسیار دارای اهمیت دانست. «امید روشنی باید داشت که اگر روزی مردم به خدمات مداخله ای در حوزه افراد مشمول برنامه نیاز داشتند اورژانس اجتماعی را، پیش از گسترده شدن مسئله و رسیدن آن به مداخلات قضایی و انتظامی انتخاب کنند و سریعاً به آن پناه ببرند و خود را از دریافت خدمات تخصصی پیشگیرانه و درمانی بی بهره و بی نصیب نکنند؛ تا مشکلات شان پیش از ورود دستگاه انتظامی و قضایی، توسط اورژانس اجتماعی بررسی و تسهیل شود و از این طریق قضازدایی جنبه عملیاتی تری به خود بگیرد و بیشتر به شکل یک خدمت غیرانتظامی و غیرقضایی و خود معرف عمل کند؛ زیرا مهمترین هدف اورژانس اجتماعی، پر کردن فاصله بین خانه با کلانتری و دادگستری توسط خدمات مددکاران اجتماعی و روانشناسان است؛ بماندکه حین مداخلات قضایی و انتظامی و پس از آن هم لازم است مداخلات روانی - اجتماعی جایگاه ویژه ای داشته باشد».

«زارعی» با بیان اینکه «اورژانس اجتماعی» درصدد است تا درصورت امکان قانونی، «مداخلات روانی- اجتماعی» را قبل از «مداخلات قضایی- انتظامی»، در جامعه جایگزین و فرهنگ سازی کند و در کنار دستگاه انتظامی و قضایی، مداخلات تخصصی خود را پیش ببرد و به فرجام زودهنگام و اثربخشی برساند، عنوان کرد که «بی تردید این مسئله در پیشگیری از آسیب های اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و قضازدایی نقش بسیار مهمی ایفا می کند؛ زیرا این نوع مداخلات تأثیرگذاری تئوری برچسب در آدمیان را به حداقل می رساند تا زمینه ای برای توانمندسازی افراد در معرض آسیب اجتماعی و آسیب دیده اجتماعی و بازگشت آنان به زندگی سالم باشد».

همگان مسئول اند...

این روانشناس تأکید دارد که «باید فاش و آشکار پیش چشم، ذهن و گوش بنشانیم و فراموش نکنیم که پیشگیری از وقوع جرم تنها توسط قوه قضائیه و نیروی انتظامی تحقق نخواهد یافت، بلکه بسیاری از خدمات و اقدماتی که توسط دستگاه های فرهنگی و اجتماعی انجام می شود می تواند زمینه پیشگیری از وقوع آسیب و جرم را فراهم کند و در این میان اورژانس اجتماعی رخ می نماید».

در واقع آن طور که «مجید زارعی» می گوید «با توجه به ماهیت فرابخشی آسیب های اجتماعی، جرائم، کجروی ها و... هیچ سازمانی نمی تواند ادعا کند که به تنهایی می تواند همه امور مربوط به پیشگیری از وقوع جرم و کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی را انجام دهد. به همین دلیل برای دستیابی به هدف والای سلامت اجتماعی که پیشگیری از آسیب و جرم هم از مؤلفه های اساسی آن است، باید همه سازمان های مرتبط اعم از دولتی و غیرفعال در این عرصه همکاری داشته باشند و در این راستا زمینه مشارکت مردم هم بیش از پیش فراهم شود».

براساس اظهارات این روانشناس شاید به همین دلیل هست که رویکردهای کاربردی پیشگیری از آسیب و پیشگیری از وقوع جرم رویکردی چند نهادی است. در چنین شرایطی می توان با اتخاذ راهکارهای مناسب برای ارتقای سلامت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و آسیب، امنیت اجتماعی را تأمین کرد.

از نظر او این موضوع از جمله وظایف بسیار مهم دولت ها بوده و اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی هم از جمله دستگاه هایی است که به دلیل نوع وظایف و هدفی که دارد می تواند زمینه و بستر مناسبی برای پیشگیری از آسیب و پیشگیری از وقوع جرم و قضازدایی برای اشخاص در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی (قبل از نابودی و تجزیه شدن آدمی) و بازگشت آدمیان به حیات طبیعی زندگی باشد.

غفلت از وظایف قانونی...

حال باتوجه به این گفته ها و اهمیت نقش اورژانس اجتماعی در کاهش آسیب ها چند پرسش بنیادین درباره وظیفه این نهاد نسبت به اتفاقی که برای «فرید صادقی» رخ داد و هرآن امکان دارد برای دیگر فریدها هم بیافتد، مطرح می شود.

* اول اینکه اورژانس اجتماعی در شهرستان قـروه، چقدر توانسته در اجرایی کردن رسالت تعریف شده خود، در سطح شهرستان موفق و اثربخش عمل کند و اقدمات تخصصی راهگشایی در راستای پیشگیری، درمان و آگاه سازی عمومی، با توجه به اهمیت و حساسیت آسیب های اجتماعی در حوزه های مهم و تخصصی در زمینه (مشاوره های تخصصی، کودک آزاری، همسرآزاری، سالمند آزاری، معلول آزاری، خشونت جنسی، خودکشی، دختران و پسران فراری از منزل، زنان و دختران در معرض آسیب اجتماعی یا آسیب دیده اجتماعی، زوجین متقاضی طلاق و افراد در معرض بحران طلاق، کودکان خیابانی و مبتلایان به اختلال هویت جنسی) بعنوان یک دستگاه متولی و با اهمیت به انجام برساند؟

* دوم اینکه در واقع برای شناسایی افراد آسیب دیده و یا در معرض آسیب چه سیستم شناسایی فعال، پیشگیرانه و سودمندی بکارگرفته و نتیجه اقدامات (در پیش و پس از شناسایی آسیب) چه بوده است؟

* سوم اینکه در زمینه اطلاع رسانی خدمات و اهمیت آگاه سازی اجتماعی و ارتباط سریع و به موقع همشهریان با اورژانس اجتماعی(به ویژه در سالروز تأسیس اورژانس اجتماعی) چه اقدامات تبلیغی و اثربخش در سطح شهرستان انجام گرفت و نشانه های تبلیغی و مهم آن را، در کجای این شهر می توان جست و جو کرد؟

* اما پرسش چهارم این است که به راستی در چند سال اخیر و به ویژه در پرونده آزار جنسی منجر به خودکشی «فرید صادقی» نوجوان چهارده ساله، چه اقدمات پیشگیرانه ای (از نوع پیشگیری اجتماعی، پیشگیری غیرکیفری، پیشگیری وضعی) و مداخلات درمانی و روان شناختی بعدی، برای بازماندگان خانواده و همچنین بازگرداندن امنیت روانی به اجتماع به انجام رسانده اند؟

* پرسش مهم تر و بنیادی تر آن است که به واقع اورژانس اجتماعی شهرستان، تا چه اندازه در به کارگیری متخصصین دارای صلاحیت بالینی و دارای درجه علمی و تخصصی بالا، موفق و سرآمد عمل کرده؟ که در این راستا بتواند خدمات تخصصی با اهمیت و به دور از آسیب به جامعه هدف خود ارائه کند؟ و آیا این مهم در ساختار اداری و تشکیلاتی اورژانس اجتماعی رعایت شده است؟

* و ششمین پرسش که مطرح می شود این است که امروزه یکی از مهمترین سیاست های قوه قضائیه و نیروی انتظامی قضازادیی و پیشگیری از وقوع جرم است که اورژانس اجتماعی در این راستا کمک بزرگی می کند و می تواند از تشکیل پرونده های قضایی جلوگیری کند یا حداقل تعداد آن ها را با مداخلات روانی ـ اجتماعی کمتر کند! و سؤال اینجاست که اورژانس اجتماعی در این راستا چقدر توانسته منجر به کاهش پرونده های آسیب و پیشگیری از وقوع جرم و تشکیل نشدن پرونده موفق عمل کند؟

* هفتمین سؤال این است که به واقع اورژانس اجتماعی شهرستان، در راستای شناسایی آسیب های اجتماعی شایع و در حال شیوع و یا نوپدید و بازپدید، چه اقدامات امیدوارانه و یا مطالعاتی اثربخش، به انجام رسانده؟ و آیا نتایج آن را به آگاهی عموم و یا دستگاه های ذی ربط رسانده است؟

* و پرسش آخر ناظران بر عملکرد اورژانس اجتماعی تا چه میزان نسبت به این مرکز احساس مسئولیت داشته و چرا هرگز از عملکرد اورژانس سخن نمی گویند!؟

در هر صورت باید دانست اورژانس اجتماعی برای کمک به اشخاص آسیب دیده یا در معرض آسیب راه اندازی شده و نیازمند وجود مددکاران و روانشناسان متخصص و خبره با مهارت بالایی است تا بتوانند در شناسایی آسیب و آسیب دیدگان موفق عمل کنند. با این وصف باید دید آیا اورژانس اجتماعی قروه نسبت به رویکرد و عملکرد کاری خود پاسخ گو خواهد بود و آیا قادر به تغییرات مرتبط به ضعف کاری خود هست!؟

* گزارش: زیبا امیدی فر

کد خبر 2775118

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha