به گزارش خبرنگار کردپرس، ازدواج؛ واژه ای که این روزها برخلاف گذشته چندان مورد استقبال قرار نمی گیرد. اگر سال ها قبل جوانان با تلاشی نه چندان کم می توانستند تشکیل زندگی دهند اما در این دو سه سال اخیر با تلاش وافر هم یک جوان نمی تواند با هزینه اندک و امکانات مناسب زندگی مشترک آغاز کند.
گرانی فزاینده هزینه های زندگی از یک طرف و نبود معیشت کافی و اشتغال نامناسب از یک طرف، همه و همه باعث شده تا جوانان ازدواج یکی از آرزوهای دست نیافتنی شان شود.
البته نباید این معضل را تنها به مسایل اقتصادی ربط داد بلکه نبود اعتماد و همین طور دیدن زندگی ناموفق اطرافیان و نبود آموزش صحیح و ... را نمی توان در این بحران نادیده گرفت.
آمارها چه می گویند؟
براساس آمار منتشر شده در سال گذشته از هر 3 ازدواج یک طلاق صورت گرفته و بیشتر طلاق ها در 5 تا 10 سال اول زندگی رخ داده و همین طور آمار ازدواج در تابستان سال گذشته به نسبت بهار همان سال با کاهش چشم گیری همراه بوده است.
این آمار در حالی است که میانگین کلی سن ازدواج برای مردان 36 سال و زنان 26 سال و میانگین سن طلاق برای زنان 34 سال و مردان 39 سال ثبت شده و در این میان اما نکته جالب توجه افزایش 28 درصدی طلاق از سال 90 تا 99 به نسبت کاهش 36 درصدی ازدواج در همین بازه زمانی است.
کاهش سن ازدواج و طلاق
مطابق آمارها میانگین سن طلاق برای زنان در کل کشور حدود ۳۳ سال بوده اما به شکل جزیی تر باید گفت میانگین سن طلاق در متولدان دهه ۵۰ حدود ۳۱ سال و در دهه ۶۰ حدود ۳۰ سال بوده است.
با این حال میانگین سن طلاق برای متولدان نیمه اول و دوم دهه ۷۰ به ترتیب ۲۲ سال و ۱۸ سال و برای نیمه اول دهه ۸۰ به حدود ۱۵ سال رسیده است.
این روند مستقیماً با کیفیت ازدواج و مدت زمان زندگی مشترک ارتباط دارد و این افراد کمترین زمان زندگی مشترک را داشته اند.
براساس اعلام مرکز آمار ایران در بهار سال گذشته 9 هزار و 753 دختر 10 تا 14 ساله ازدواج کردند این در حالی است که این آمار در سال 99 مطابق با جداول منتشر شده در مرکز آمار ایران، رشد فزاینده ای داشته به طوری که مجموع آمار ازدواج دختران 10 تا 14 سال در بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال 99 نشان از ازدواج 31 هزار و 379 مورد دارد که این آمار در قیاس با آماز ازدواج به ثبت رسیده در همین بازه سنی در سال 98 تعداد 28 هزار و 373 مورد یعنی 10 و نیم درصد افزایش داشته است.
بخش دیگر آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، خبر از طلاق ۱۷۲ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال قبل و پدیده «کودک مطلقه» می دهد. در واقع مطابق با آمار در بهار سال گذشته علاوه بر ۱۷۲ دختر بچه ۱۰ تا ۱۴ ساله، 3 هزر و 44 دختر و ۱۴۷ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله هم طلاق گرفته اند. این آمار در قیاس با بهار ۹۹ و در همین بازه سنی برای دختران افزایش و برای پسران همراه با کاهش بوده است.
وضعیت نابسامان در کردستان
آمار ازدواج و طلاق در کردستان هم چندان تعریفی ندارد. به طوری که براساس اطلاعات آماری ارائه شده در سه ماهه نخست سال جاری هزار و 153 واقعه طلاق در استان به ثبت رسیده که این میزان یعنی به ازای هزار ازدواج سه مورد طلاق صورت می گیرد.
در این میان از شهرستان های کردستان وضعیت دو شهرستان سنندج و قروه چندان مناسب نیست به طوری که بعد از سنندج، شهرستان قروه دارای بیشترین آمار طلاق به نسبت میزان ازدواج است.
در سه ماهه نخست سال جاری در این شهرستان 409 مورد ازدواج صورت گرفته که در مقایسه با شاخص استان 17 درصد کاهش و به نسبت مدت مشابه سال گذشته 19 درصد کاهش داشته است.
همچنین در ثبت طلاق هم 135 مورد بوده که در مقایسه با شاخص استان 2 درصد افزایش و نسبت به مدت مشابه سال گذشته 9 درصد کاهش مشاهده می شود.
دیگر شهرستان ها با بالاترین میزان طلاق به ترتیب شامل مریوان، سقز، کامیاران، بانه، بیجار، دیواندره و دهگلان هستند و سروآباد هم دارای کمترین آمار طلاق است.
موانع و مشکلات ازدواج
همان طور که گفته شد هم سن ازدواج روبه کاهش است و هم سن طلاق؛ یعنی میانگین سنی برای ازدواج مطابق آمار پایین آمده و در برابر آن هم با پایین آمدن میانگین سنی طلاق مواجه هستیم و مهم تر اینکه اکثریت طلاق ها در سال های اول زندگی رخ داده است.
با این وجود کارشناسان و پژوهشگران اجتماعی موانع و مشکلات ازدواج را در موارد مختلفی می بینند. همانند عوامل اقتصادی که شامل بیکاری، شغل های پاره وقت با درآمد پایین، افزایش قیمت ها و ناتوانی در برگزاری مراسم ازدواج، خرید جهیزیه، پرداخت مهریه، خرید مسکن، پرداخت هزینه های زندگی و... می شود.
گرچه این مسایل مهم هستند اما کارشناسان دیگری معتقدند تنها مشکل مالی نمی تواند عامل بازدارنده ازدواج باشد. مطابق تحقیقات صورت گرفته توسط «شهلا کاظمی پور» در فصلنامه علمی ازدواج مشکل مالی نمی تواند تنها به عنون عامل بازدارنده باشد چرا که افراد در پایگاه های اقتصادی و اجتماعی بالاتر هم درگیر معضلات ازدواج هستند.
از نظر این پژوهشگر موانع فرهنگی بالاتر از موانع اقتصادی عمل می کنند. در واقع ریشه گرایش به تجمل گرایی، کسب رفاه و توقع بیشتر از زندگی و ... همه ناشی از زیربناهای فرهنگی دارند و بنابراین بخش زیادی از موانع اقتصادی ریشه در موانع فرهنگی دارد.
رعایت ترتیب در ازدواج فرزندان، افزایش سطح توقعات و انتظارات غیرمادی فرد و خانواده، گرفتار شدن به نوعی آرمان زدگی و ایده آل خواهی افراطی در انتخاب همسر، بال رفتن سطح توقعات مادی، گزارش به تجمل گرایی، چشم و هم چشمی، شیوع آداب و رسوم دست و پا گیر و غلط و... از مواردی هستند که باعث دلمردگی و دلزدگی جوانان برای ازدواج شده است.
موانع فرهنگی شامل مواردی مختلفی می شوند. مواردی همانند مشکلات خانوادگی که یکی از موانع مهم ازدواج به شمار می رود. تفاوت سطح فرهنگی خانواده ها، دخالت و سخت گیری بی مورد، تفاوت سلیقه ها، اعتقادات خانواده ها، سطح توقعات خانواده ها و در کل پایگاه اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی خانواده ها به خصوص رفتار و تعاملات والدین می تواند نقش عمده و تأثیرگذاری را به عنوان عامل تقویت کننده و بازدارنده در امر ازدواج و تداوم آن در زندگی مشترک فرزندان داشته باشد.
نداشتن آگاهی کافی برای انتخاب همسر مناسب می تواند به تأخیر در ازدواج، یأس یا ازدواج ناموفق بیانجامد. سخت گیری به دختر و پسر توسط خانواده ها، توقعات و انتظارات بالا از هر دو طرف در کنار شر و شروط ضمن عقد و گرفتن مهریه بالا و انتظار تشریفات فانتزی داشتن و گرفتن عروسی لاکچری و ... از دیگر موانع فرهنگی هستند که باعث می شود ترسی در دختر و پسر به وجود بیاید و چندان تمایل به سمت ازدواج در فرصت مناسب نداشته باشند.
یکی از نتایج فرآیند مدرنیزاسیون تغییر نگرش ها و ایده های افراد جامعه است. براساس تحقیقات صورت گرفته در فصلنامه علمی ازدواج «در دنیال مدرن امروزی افراد به نگرش هایی در انتخاب همسر دست یافته اند که دایره انتخاب همسر را محدودتر می کند».
تغییر معیارهای گزینش همسر، خارج شدن شیوه همسرگزینی از شکل سنتی و تغییر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و ترس و نگرانی ناشی از سوءسابقه ذهنی هم از جمله موانع ازدواج هستند.
آن طور که «شهلا کاظمی پور» در تحقیقات خود نشان داده این است که «تقریباً دو سوم از دختران و پسران مجرد دوست دارند همسرشان را خود به صورت مستقیم از روی عشق و علاقه انتخاب نمایند در حالی که بیش از دو سوم از زوج های طلاق گرفته ازدواج به شکل سنتی و با نظارت خانواده را بهترین نوع انتخاب می دانند.
آینده جامعه در معرض خطر
این روزها نباید دیگر به افزایش آمار طلاق در جامعه تنها به عنوان یک معضل اجتماعی نگاه کرد بلکه باید به عنوان یک تهدید جدی آن را دید، تهدیدی که نه تنها سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد بلکه سلامت اجتماعی را به مرور خدشه دار می کند و تلفاتی را به دنبال خواهد داشت که نمی توان با سیاست گذاری و برنامه ریزی آن را مدیریت کرد.
افزایش آمار فرزندان طلاق، افزایش آمار زنان سرپرست خانوار، گسترش بی اعتمادی در میان جوانان و خانواده ها از جمله تبعاتی است که با گسترش طلاق در جامعه شاهد آن خواهیم بود.
به این ترتیب طلاق را میتوان زلزله خاموش و آفتی دانست که در کمین خانوادههاست و باید تدبیری اندیشید که قبل از وقوع واقعه آن را علاج کرد و به جایی نرسیم که اقدامات انجام شده نوشدارویی بعد از مرگ آرامش خانوادهها باشد./
* گزارش: زیبا امیدی فر
نظر شما