سالهاست که جامعه بیش از 20 درصدی کردهای ترکیه دست به گریبان مشکلات عدیده ای در برخورد با حاکمیت های مختلف معاصر در این کشور است. مسئله کردهای ترکیه بدون شک یکی از اساسی ترین معضلات جمهوری ترکیه پس از فروپاشی سلطنت عثمانی است. جمهوری ترکیه در بزنگاههای متعدد در خصوص مسئله کردها مجبور به اتخاذ تصمیمات گوناگون و غالبا تند شده است. از قیام ها و شورش هایی همچون شیخ سعید پیران گرفته تا سید رضا درسیمی که مسئله قومیت با مذهب ترکیب گشته و فجایع اسفباری را در تاریخ ترکیه جدید رقم زد. قریب به 40 سال اخیر نیز ترکیه دست به گریبان مشکل جدیدی به نام حزب کارگران کردستان بوده است. جریانی سیاسی نظامی که عبدالله اوجالان شخصیت کاریزماتیک کردهای ترکیه آن را بنیان نهاد. این رهبر نظامی کردهای ترکیه پس از کش و قوس های فراوان و جدل های گسترده در عرصه سیاسی نظامی ترکیه، اکنون در گوشه زندان امرالی در حال سپری کردن دوران محکومیت مادام العمر خود است.
در واقع طی 40 سال اخیر، پ.ک.ک(حزب کارگران کردستان) خود را نماینده تام الاختیار کردها در ترکیه معرفی کرده و اقدامات گسترده ای در مواجه با دولت مرکزی انجام داده است. یادداشت حاضر بنا ندارد به بررسی کارنامه پ.ک.ک در ترکیه بپردازد. مسئله ای که در این یادداشت در پی آن هستم طرح معضلی به نام رادیکالسیم در جامعه کردهای ترکیه است.
آنچه امروز می توان آن را بانی بسیاری از معضلات و گرفتاری های کردهای ترکیه دانست؛ به یقین می تواند عنصری در فعالیت و کنش های سیاسی کردهای ترکیه باشد که در دایره تعریف رادیکالیسم می گنجد.
ظهور پ.ک.ک در ترکیه مصادف با دوران حاکمیت ملی گراهای تندرو بود. کردها در جامعه آن زمان ترکیه از کوچکترین حقوق انسانی برخوردار نبودند و عموما با تعبیر ترک کوهستانی و روستایی معرفی می شدند. برزبان آوردن واژه کردستان مجازات سنگینی داشت و تکلم به زبان کردی هر کسی را روانه زندان می کرد. در چنین فضایی هنگامی که یک جریان کردی بخواهد از حقوق کردها حمایت کند یقینا تحت تاثیر ادبیات سیاسی رادیکال حاکمیت ترکیه، مجبور به اتخاذ تدابیری شدیدا دفاعی و رادیکال می شود. همین داستان در خصوص پ.ک.ک رخ داد و این سازمان در فضایی مبارزاتی و ستیزه جویانه با حکومت ترکیه پا گرفت. بهترین راه برای تئوریزه کردن این مقاومت هم ادبیات چپ بود. چیزی که به وضوح در پلتفرم این حزب بر مبنای مارکسیسم- لنینیسم دیده می شود. در همان ابتدای مبارزات، پ.ک.ک مشی مسلحانه را برگزید و برعلیه حکومت ترکیه اقدامات نظامی گسترده ای صورت داد. این حزب با برقراری تماس های دیپلماتیک با برخی کشورهای منطقه که دل خوشی از ترکیه نداشتند توانست پایگاههای نظامی برای خود ایجاد کند. خلا قدرت دولت مرکزی در شمال عراق نیز بعدها بسیار به کار پ.ک.ک آمد و این حزب کوهستان قندیل را رسما به دژی مستحکم برای آموزش های نظامی خود بدل کرد. طی 4 دهه گذشته پ.ک.ک در جنگ با دولت مرکزی ترکیه به سر برده است. اما طی دو دوره، نخست در زمان ریاست جمهوری تورگوت اوزال فقید که خود تباری کردی داشت و بار دوم در دوره اخیر این حزب به ظاهر در صدد مذاکره با دولت مرکزی بر آمد. مسئله ای که هر بار با اتفاقات عجیب و بعضا مبهمی به بن بست رسید. در دوره اول پس از بارها مذاکره میان دوطرف به یکباره اقداماتی مشکوک و خودسرانه از سوی برخی از فرماندهان پ.ک.ک از جمله شمدین ساکک میز مذاکره را برهم زد. در بار دوم نیز اتفاقات مختلفی از جمله قتل چند پلیس و کشتار کیلیس باعث به بن بست رسیدن مذاکرات شد. در هردوی این اتفاقات دولت ترکیه نیز برای برهم زدن میز مذاکره بی میل نبود. تاریخ بر هماهنگی بخشهایی از عناصر پ.ک.ک با میت و دولت ترکیه در برهم زدن مذاکرات گواهی می دهد که یادداشت حاضر مجال پرداختن به آنها را ندارد. آنچه بنده می خواهم آن را مورد مداقه قرار دهم ایجاد یک توافق نانوشته و یک هماهنگی راز گونه میان نیروهای رادیکال دو طرف است. هرگاه که جریان های رادیکال در دولت ترکیه تقویت شده اند پ.ک.ک نیز مشی رادیکالی خود را به نمایش گذاشته است. هر گاه که جامعه کردی ترکیه در پی ایجاد ارتباط و تعامل با اکثریت ترک حاکم برآمده است، این نیروهای رادیکال پ.ک.ک بوده اند که با کارشکنی خود، فرصت های کردها را از آنها گرفته اند. می خواهم بیشتر به نمونه حاضر بپردازم. حزب دموکراتیک خلق ها پس از انحلال چندین حزب اقماری کردی، تاسیس شد. این حزب باتجربه تر از اسلاف خود عمل نمود و با طرح چهره ای کاریزماتیک همانند صلاح الدین دمیرتاش توانست پس از رای تقریبا 10 درصدی در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، در انتخابات پارلمانی با شکستن حدنصاب 10 درصدی و با رای 13 درصدی 80 نماینده را راهی پارلمان ترکیه کند. این حزب کم کم در حال مذاکره با دولت ترکیه بر سر مسائل و حقوق اساسی کردها برآمد. مذاکرات مختلفی آغاز شد و حمایت مردم کرد ترکیه رانیز در پی داشت. پ.ک.ک از ترس خشم مردم مناطق کردی، بصورت ظاهری از این مذاکرات حمایت کرد. اما هنگامی که مسئله ترک کوهها و خلع سلاح پیش آمد به یکباره پ.ک.ک با تحرکاتی نظامی فضا را برای بهانه جویی دلخواه دولت فراهم کرد و همانگونه که مخاطبان مسائل سیاسی ترکیه می دانند به یکباره با دستور اردوغان میز مذاکرات صلح برچیده شد و یکی از خونبارترین مقابله های نظامی ترکیه و پ.ک.ک از سر گرفته شد.
اما چرا پ.ک.ک مخالف صلح و کنش های صلح آمیز بود. پ.ک.ک همانگونه که اشاره شد در فضایی رادیکال و برمبانی ایدئولوژی چپ گرایانه رهبران خود ایجاد شد. تنها قدرت آنها در مبارزات چریکی و پارتیزانی بود. حرف آنها اسلحه شان بود. کنش سیاسی و نامزدی در انتخابات شهرداری ها و عضویت در پارلمان ترکیه به هیچ عنوان در ساختار سیاسی پ.ک.ک جایی نداشت. آنها با نیروهای خود حزب دموکراتیک خلق ها را نیز تحت فشار گذاشتند تا خواسته های پ.ک.ک را بعنوان خواسته مردم کرد ترکیه به دولت این کشور عرضه کنند. مسئله مدیریت های محلی از این دست بود. در حالی که کردهای ترکیه مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گسترده تری داشتند اما پ.ک.ک کماکان بر ایجاد مناطقی خودگردان پافشاری می کرد. بخشی از این پافشاری بر اساس عقیده و آرمان آنها بود. بخش بزرگی نیز اساسا برای حذف مذاکرات با درخواست های غیرقابل تحقق بود. بسیاری معتقدند که میت نفوذ گسترده ای در پ.ک.ک دارد. هردو از این لابی سود می برند. جریان تندرو و درعین حال سازشکار پ.ک.ک قدرت و سرمایه خود را حفظ می کند و دولت هم به خواسته های متعدد خود دست می یابد. این پرونده نیز صفحات بسیار زیادی دارد که از مجال یادداشت حاضر خارج است.
در نهایت می توان گفت که خواسته های مشروع مردم کرد ترکیه با سیاستهای رادیکال و مافیا گونه پ.ک.ک به محاق رفته است. کردها در بزنگاه مهم انتخابات پارلمانی سال 2015 می توانستند با پیوستن به آک پارتی و گرفتن امتیازات متعدد سیر تاریخ معاصر کردهای ترکیه را دگرگون کنند. اما سخنرانی سلحشورانه دمیرتاش در مخالفت با اردوغان آب پاکی را روی دست مردم کرد ریخت. ماهها بعد خود وی و بسیاری دیگر راهی زندان شدند و تلاش های چند ساله صلح و اصلاح طلبان کرد نابود شد.
تا زمانی که حزب دموکراتیک خلق ها نتواند هویتی مستقل از پ.ک.ک پیدا کند بنظر می رسد که چاره ای پیش روی کردهای این کشور نخواهد بود. یقینا پ.ک.ک با تمام توان خود در برابر هرجریان مستقل کردی خواهد ایستاد چرا که رشد جریان کردی مستقل در ترکیه با پشتوانه مردمی به معنای مرگ پ.ک.ک است. این حزب می داند چنانچه راه حلی برای مسئله کردهای ترکیه از طریق سیاست و صلح بدست آید کارش تمام است و دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
کردهای ترکیه باز هم شاهد رادیکالیسم سیاسی در میان احزاب اقماری پ.ک.ک از جمله حزب دموکراتیک خلق ها هستند. بنظر نمی رسد در کوتاه مدت این حزب بدون اجازه پ.ک.ک توان کنش سیاسی داشته باشد. در واقع هم دولت ترکیه و هم پ.ک.ک از این وضعیت سود می برند. هیچ جریان غیر کردی نیز نمی تواند با توجه به فضای تند موجود در ترکیه سردمدار حقوق کردها شود. قلیچدار اوغلو صرفا با چند ژست صلح طلبانه بنفع کردها از سوی دولت به دوستی با تروریست ها متهم شد. منظور دولت ترکیه از تروریست ها سازمان مفید و بسیار پرکاربرد پ.ک.ک است.
در کل ادبیات چپ حاکم بر غالب احزاب کردی در ترکیه و حتی دیگر کشورها از جمله عراق و سوریه نیز فرصت تعامل اقلیت کرد خاورمیانه با اکثریت حاکم را از کردها گرفته است.
حرکات انتحاری پ.ی.د در سوریه، رفراندوم اقلیم کردستان در عراق و... نمونه های بارز این مسئله هستند.
تازمانی که عقلانیت سیاسی مدرن و غیرمارکسیستی در میان جوامع کردی ترکیه، سوریه و عراق شکل نگرفته است، دورنمای روشنی در انتظار کردها نیست. کسی نمی داند برنامه هزار ساله این احزاب چپ گرا چه وقت به ثمر می نشیند اما چیزی که مشخص است این است که کردها در دهه های اخیر چوب تصمیمات غلط، بعضا تعمدی، پشت پرده و نامعلوم احزاب بزرگ کردی را خورده اند. این داستان اما بنظر می رسد ادامه داشته باشد و اثری از احتمال ایجاد جوانه های تفکرات جدید و مدرن در جامعه کردهای ترکیه و ... به چشم نمی خورد.
کردها همیشه باید منتظر شکست های سلحشورانه و بعضا غم انگیز رهبرانشان باشند. روزی ملا مصطفی بارزانی، دیگر روز اوجالان، مسعود بارزانی و...
متین مستوفی
نظر شما