1- اصلی ترین کالای وارداتی برای یک روستا مواد خوراکی است. امروزه مانند گذشته روستاها از نظر تامین مواد غذایی خودکفا نیستند و تقریباً همه اقلام خوراکی روستا از بیرون روستا تهیه و تأمین می گردد. در روستاها ماست پاستوریزه، پنیر پاستوریزه، نان تولیدی نانوایی، گوشت تولید شده کشتارگاهی، مرغ کشتارگاهی و... مصرف می شود و روستاها خودکفا نیستند. از سوی دیگر بازارهایی کوچک به نام بازار روستایی شکل می گیرد که از مراکز پخش اصلی این محصولات دور است. هزینه حمل و نقل و هزینه های بارگیری و باراندازی قاعدتا حداقل هزینه هایی هستند که به این محصولات هنگام انتقال از مراکز پخش به بازارهای روستایی اضافه خواهند شد. همچنین سود توزیع کننده جزء که باید تامین گردد.
2. نکته بعدی این است که افزایش هزینه های تعمیر و نگهداری و هزینه ثابت خرید کامیون و وانت و افزایش هزینه دستمزد و... هزینه های حمل و نقل را خیلی بالا برده است. این هزینه ها برای فاصله های حدود 30 کیلومتر از شهرها به بیش از دو برابر و برای جاده های خاکی به علت گرانی بیش از حد لاستیک اتومبیل به بیش از دو برابر افزایش یافته است، لذا انتظار افزایش سهم هزینه های حمل و نقل از مراکز پخش به روستا و مخصوصا روستاهای دور با جاده های نامناسب معقول به نظر میرسد.
3. از سوی دیگر بازارهای روستایی هم کوچک و هم غیر کارا هستند. محصولات تامین شده توسط یک توزیع کننده روستایی هم دیرتر فروش میروند و هم به علت تاخیر زمانی، فساد در کالا بیشتر مشهود است. لذا بهره وری هر واحد سرمایه در روستا کمتر است و همین هزینه موثر هر واحد کالا را بالاتر میبرد که میشود قیمت فروش به مصرف کننده بیشتر.
4. در روستا مهارت توزیع کنندگان نسبت به مهارت توزیع کنندگان داخل شهرها کمتر است و همین بهره وری هر واحد سرمایه در این حوزه را کاهش میدهد و لذا هزینه مؤثر کالا بیشتر خواهد بود.
5. در روستا به علت فقر بیشتر امکان خرید کالاهای لوکس و تا حدودی لوکس برای روستائیان یا وجود ندارد و یا کمتر وجود دارد. لذا نه تنها سهم هزینه های خوراکی در سبد مصرفی خانوار روستا بیشتر خواهد بود، بلکه شدت مصرف این محصولات نیز در روستاها بیشتر است.
6. امکان نظارت و بازرسی دستگاههای نظارتی برای کنترل انگیزه های سوداگرانه توزیع کنندگان روستاها کمتر است.
*دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی
نظر شما