تحلیلی بر نکات اقتصادی مطرح شده در اولین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری / دکتر سهراب دل انگیزان

سرویس کرمانشاه _ سهراب دل انگیزان دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی کرمانشاه و عضو انجمن اقتصاددانان ایران در مطلبی به تحلیل نکات اقتصادی مطرح در اولین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری پرداخته است که در ادامه می خوانید؛

خبرگزاری کردپرس _ مناظره شش نامزد دوره چهاردهم ریاست جمهوری جمهوری اسلامی در دوشنبه شب مورخه 28 خرداد 1403 برگزار شد. در این مناظره ابتدا حوزه بحث روی نحوه اجرای برنامه هفتم توسعه اقتصادی متمرکز بود که سؤالات کارشناسان در این زمینه طرح شد. سپس حوزه مردمی سازی اقتصاد بیان شد و نگاه نامزدها در این حوزه سنجش شد. در مرحله بعدی ابتدا موضوع تورم به عنوان سؤال اساسی طرح و برنامه های نامزدهای ریاست جمهوری برای کنترل آن پرسش گردید ودر انتها نیز یک جمع بندی برای هر نامزد در نظر گرفته شده بود. برای تحلیل این مناظره نکات ذیل به نظر میرسد:

1. قبل از وارد شدن به مسأله دانش کارشناسی و قوت پاسخ های نامزدهای ریاست جمهوری، باید گفت انتخاب کارشناسان سؤال کننده و سطح نازل کارشناسی در کلام آنها و نیز ناشناخته بودن آنها در محافل کارشناسی تخصصی اقتصادی، هدفمندی صدا و سیما را از انتخاب این افراد نشان می دهد.

2. تقریبا همه نامزدهای ریاست جمهوری سؤال طرح شده را دقیق و بر اساس ابعاد و اجزای آن بحث نکردند. این بدین معنی بود که تیم های مشاور هیچکدام از این بزرگواران هنوز انسجام کافی نداشته و یا با دقت کارشناسی مناسب هنوز نتوانسته اند نظریه مناسب قابل استفاده در اقتصاد ایران را طراحی یا انتخاب نمایند. در این مسیر البته تنوع شدید دیدگاه قابل مشاهده بود، هرچند آقایان پورمحمدی و پزشکیان نشان دادند که به موضوعات و مدل ها و سیاستگذاری های علمی این حوزه ها نزدیکتر هستند، اما نتوانستند مدل و نظریه قالب و مناسبی برای چارچوب بندی نظری موضوعات خود را معرفی نمایند.

3. با توجه به تجارب و حضور بیش از بیست سال در پست های مهم اجرایی و نمایندگی همه این عزیزان، انتظار بالاتری در دانستن آمار و ارقام و یا چارچوب های اجرایی و قانونگذاری وجود داشت. به گونه ای که از بسیاری ارقام که توسط این بزرگواران بیان گردید، بخشهای قابل توجهی غیر واقع و نادقیق و حتی بسیار پرت از موضوع بود. این مسأله البته  نشان می دهد تا چه اندازه سطح و تراز انتخاب مدیریت در ایران نیاز به ارتقا و بهبود دارد.
4. موضوع هدایت نقدینگی و مسأله نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی شاخصی غیر دقیق و توهمی است که نمی تواند هیچ چیزی را در اقتصاد نشان دهد و یا بحث از هدایت نقدینگی نشان می دهد که مسأله دخالت مستقیم در توزیع منابع مالی بانک ها را با هدایت نقدینگی نام گذاری نموده اند. بیان این موضوع توسط آقای زاکانی نشان می دهد که مشاوران اقتصادی ایشان تا چه اندازه به حوزه اقتصاد تسلط داشته و یا در تحلیل موضعات روز کشور بهنگام هستند.
5. ترمینولوژی و اصطلاح شناسی تخصصی نامزدهای ریاست جمهوری تا آن اندازه بود که حتی یک مورد از عباراتی همچون  سیاست های پولی و مالی و یا سیاست های درآمدی؛ موضوعاتی تخصصی چون توزیع مجدد درآمد و ثروت، سیاستهای انقباظی و انبساطی، کیفیت دولت، کالای عمومی، شاخص فلاکت و ... استفاده نشد ولی آقایان پزشکیان و پورمحمدی به مسأله اهمیت سرمایه گذاری خارجی و یا FATF اشاره کردند بدون اینکه وارد  توضیح دقیق سازوکار  سیاستهای خود برای این موضوع شوند.

6. آقایان پزشکیان و پورمحمدی به مسأله تحریم ها و الزام به حل این مشکل و اولویت آنها در سیاست های حل مشکلات اقتصادی تاکید داشتند ولی بقیه یا به این موضوع اعتقاد نداشتند و یا این مسأله را در اولویت نمی دانستند. این موضوع نشان می دهد که مسأله بسیار اساسی همچون رفع و حذف تحریم ها از اقتصاد ایران، حداقل در اولویت بخش قابل توجهی از مردان سیاست و مدیریت کشور نیست. لذا نمی‌توان انتظاری برای رفع سریعتر این حوزه داشت. مهمتر اینکه دو نفری هم که این مسأله را طرح و بحث کردند، هیچ برنامه مشخص عملی برای وارد شدن و کاهش اثر و یا حذف آنها را بیان نکردند. در مقابل افرادی که تحریمها را در اولویت نمی دانستند مانند آقای زاکانی، مسأله را به جای برداشتن تحریمها، بیشتر از طریق دور زدن آنها و یا ناکارآمد سازی آنها دنبال میکردند که قاعدتاً برای کشور این نگاه می تواند بسیار هزینه آور باشد. در این شرایط که سیاستهای موجود کشور نیز دنباله رو این روش است، مدیریت ارشد دولت میپذیرد که ابتدا هزینه های تحریم را بپذیرد، سپس آنها را تحمل کند و بعد که قدرت و قابلیت تحمل به آستانه دردناکی و بحران رسید، به فکر جبران داخلی آن باشد و مثلا واردات محدود شده دارو، واکسن، تکنولوژی و... را همه از طریق داخل تأمین کند، بدون اینکه قبلا چنین توانی را در داخل ایجاد کرده باشند. اینجاست که آزمون و خطا بخش بزرگی از منابع کشور را نابود خواهد کرد و کرده است.

7. موضوع پرداختن به مشکلات پیشینی اقتصاد و سیاست کشور و مخصوصا تجربه گرفتن از آنها در بحث آقایان پزشکیان و پورمحمدی انعکاس جدی داشت ولی بقیه به نظر همواره روی موضوعاتی تاکید داشتند که مستقل از گذشته در ذهنشان شکل گرفته بود. لذا مرور اشتباهات گذشته و درس آموختن از آنها که مهمترین بخش سیاست ورزی عالمانه است، در بخشی از نامزدها که هم اکنون نیز مدیریتهای مهمی در کشور دارند بازتاب نداشت.

8. از نگاه داشتن طرحها و برنامه های جدید، به نظر می رسید آقای زاکانی طرح جدیدی برای پرداخت یارانه به شکل طلا داشت که به نظر،  هم نسبت به خود طرح و هم ابعاد و اجزایی که از آن بیان کرد، نمی توان انتظار کارآمدی و  سازگاری آن با برنامه های قابل اجرا در اقتصاد ایران داشت. نمونه پرداخت یارانه نقدی را در کشور قبلا و البته هم اکنون تجربه کرده ایم، ولی یارانه نقدی به ریال، حال اگر قرار باشد این یارانه به شکل سهام طلا و یا هر شکل دیگری که غیر ریالی باشد توزیع گردد، بیشتر از اینکه کارآمدی آن مطرح باشد، موضوع اثرات اقتصادی آن بر اقتصاد بیمار کشور و نابودکردن توان تامین زیر ساختهای اساسی کشور است که انسان را نگران می کند. به هر حال هزینه این طرحها از کیسه دولت است و اگر اجرا شوند، میتوانند قابلیت و قدرت سرمایه گذاری دولت در زیر ساختهای مورد نیاز جامعه را به کلی نابود سازند.

9. مسأله ناترازی و بی انضباطی بودجه به صورت کلی توسط تقریبا همه نامزدها بیان شد ولی هیچکس هیچ برنامه مشخصی برای کنترل آن ارائه نداد. البته آقای پزشکیان و سپس پورمحمدی مسأله استفاده از کارشناسان متخصص را در این بخش طرح کردند. هم چنین ناترازی در حوزه بانکها مورد اشاره تقریبا همه نامزدها بود بدون اینکه راهکار مشخصی برای کنترل آن بیان گردد. البته راهکار مورد نظر آقای زاکانی در این بخش که اعمال نظارت و مقررات گذاری بود، نیز به گونه ای بیان شد که خلق پول مازاد بر قاعده قانونی را توسط نظام بانکی پذیرفته ولی آن مقدار را در خدمت تولید مسکن و یا دیگر اهداف دولت تعریف می کرد. این مسأله نشان می دهد که تیمهای مشاوره و سطح توان تحلیلی خود نامزدهای ریاست جمهوری، توان تخصصی کافی در حوزه های اقتصادی  بانکی و بانک مرکزی ندارند و این بخش میتواند بزرگترین خسارت را به کشور بزند. چرا که بخش قابل توجهی از مشکلات کنونی کشور از این ناحیه است و هنوز تیم های کارشناسی نامزدها نتوانسته اند این بخش ذهنیت کارشناسی خود معطوف به مسأله شناسی دقیق نموده و راهکارهای مناسب برای آن بیان کنند.

10. در قسمت های مهمی از بحث ها که مسأله تورم را پوشش میداد، نگاه نامزدهای ریاست جمهوری به هیچ وجه تعادل و تناسب نظری مناسب را در چارچوب نظریات مرسوم اقتصادی پایه و اقتصاد سیاسی نداشت و تقریباً همه دچار توهم دانایی در این حوزه بودند. همان توهمی که پس از سالها تلاش در تعداد زیادی از کشورهای جهان، همچنان تورم غیر قابل کنترل بوده و به ریش مدیریت و کارشناسان اقتصادی می خندد. این در حالی است که انجمن اقتصاد ایران برنامه های مشخص خود را در این حوزه منتشر کرده است ولی هیچکدام از نامزدها به نظر می رسد که این برنامه ها و نکات اساسی منتشر شده توسط انجمن اقتصاد ایران را ندیده و یا نادیده گذارده اند.

11. به نظر می رسد در این مناظره سطح کارشناسی مردم ایران در فهم و بحث و تحلیل موضوعات که در کانالهای فضای مجازی بازگو می شد و انتشار می یافت، حتی در کانالهای مرتبط با عادی ترین و معمولی ترین سطح اجتماعی، بسیار بالا بود. این مسأله کار نامزدهای ریاست جمهوری را در مناظره های بعدی به شدت سخت می کند. چرا که آنها مجبور خواهند بود که برای مناظره های بعدی دقیقتر عمل کرده و از تیمهای کارشناسی با انسجام و قدرت کارشناسی بالاتری استفاده نمایند.

12. بی انصافی خواهد بود اگر نگوئیم آقای پور محمدی در این مناظره، دارای دیدگاههای شفاف تر و دقیق تر اقتصادی و با انسجام بالاتر از بقیه بود که این موضوع نیز توسط جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مورد اشاره بود. این در حالی است که آقای قاضی زاده از یک طرف هر آنچه بازگو کردند سیاستهای نئو واشنگتنی بانک جهانی بود مانند انتقال مدیریت سهام عدالت به مردم و آزاد سازی اقتصادی، کاهش تصدی گری های دولتی، حذف دولت از مسیرهای رقابت با بخش خصوصی و... ولی در زبان آقای پزشکیان را به تبعیت از بانک جهانی متهم ساخت. این نمونه البته در برخی دیگر نیز قابل مشاهده بود که نشان از نیاز به مطالعه دقیقتر این بزرگواران و تیمهای مشاور آنها در این حوزه دارد.

13. تاکید بیش از اندازه روی بهره وری بدون توجه به الزامات این بخش، تاکید بیش از حد روی شفافیت بدون توجه به الزامات آن، تاکید بیش از اندازه روی انضباط مالی دولت بدون توجه به آنچه دولت و بودجه آن را بی انضباط نموده است، تاکید بیش از اندازه روی استقلال بانک مرکزی بدون توجه به اینکه اصولا استقلال بانک مرکزی چه معنی دارد و در چه حوزه هایی تعریف می شود، تاکید بیش از حد روی سرمایه گذاری و نیاز به منابع مالی 200 تا 250 میلیارد دلاری در آن بدون توجه به اینکه چگونه و از چه مسیرهایی می توان این سرمایه را تامین کرد و یا بکار گرفت، تاکید بیش از حد روی تحریمهای داخلی بدون اینکه نمونه هایی از آن به صورت شفاف بازگو شده و برای آن راهکاری بیان شود، همه نشان از ضعف شدید کارشناسی در سطح دولت و قوه مقننه دارد که این بزرگواران باید قبل از مناظره از طریق خوانش و فهم منابع کارشده و مطالعات بهنگام در سازمانهای رسمی مسئول مسأله شناسی کشور در دو نهاد قوه مجریه و قوه مقننه تغذیه ذهنی و کارشناسی گردند. این مشکل همواره در همه دولتها در این سازمان ها وجود داشته و منابع مالی این سازمانها متاسفانه در مسیر مسأله شناسی دقیق و هدایت صحیح این منابع کارسازی و هدایت نگردیده است.

تاکید بر اعتماد به مردم و ترمیم اعتماد بین دولت و مردم کلید واژه ارزشمندی بود که در این مناظره باز شد و انتظار این است که رئیس دولت آینده هر فردی باشد، این مسأله مهم و حیاتی را به عنوان یک اولویت در مرکز توجه خویش قرار دهد.

منبع: دنیای اقتصاد 
 

کد خبر 2771852

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha