خبرگزاری کردپرس _ چند و هیچگاه آنچنان که بایسته و شایسته است، سرمایه های انسانی کرمانشاه را باور نداشته و تکریم ننموده اید این بار به رسم وفا و انسانیت نیز که شده استاد منصور یاقوتی را دریابید و شرایطی را فراهم کنید تا امکانات لازم برای درمان ایشان مطابق خواست خودشان و خانواده گرانقدرشان مهیا شود.
بی توجهی به سرمایه های فرهنگی دردیست جانکاه که ریشه در تار و پود متولیان این دیار دارد که گریزی از آن نیست ولیک امروز بر شماست تا قدر این ستارگان کمیاب آسمان فرهنگ استان را پاس بدارید.
هر چند خیلی دیر شده است اما باز اندکی امید باقی مانده که شاید فردا بسیار بسیار دیرتر باشد.
بی گمان نام کرمانشاه مزین به نام بزرگانیست که هر یک در زمان خویش در سپهر فرهنگی این دیار خوش درخشیده اند و آنرا پرآوازه نموده اند.
پاسداشت بزرگان فرهنگی از حداقل انتظارات جامعه مدنیست که ضمن تقویت بنیه های فرهنگی اندکی امید را برای پویندگان این راه باقی می گذارد.
جامعه ای که قدر داشته ها و بخصوص سرمایه های فرهنگی خویش را نداند به جز فقر و فلاکت آینده ای برای آن تصور نخواهد شد.
بی گمان در طول تاریخ ایران زمین پادشاهان و امیران بسیاری بر آن حکومت نموده اند که امروز هیچ نام و نشان و دستاوردی از آنان باقی نمانده است ولیک نام فردوسی و شاهنامه او آنچنان گستره ای یافته که خود به تنهایی اقلیمی فرهنگی را برای ایرانیان بر پای داشته و نام منصور یاقوتی نیز به عنوان پرورش یافته و توسعه دهنده همین فرهنگ برای آیندگان بسیار ماندگار هم خواهد بود.
افسوس که در این سرا کسی نیست و اراده و مطالبه ای برای تقویت و احیا بن مایه های فرهنگی که ریشه ای عمیق در خشکانیدن بسیاری از آسیب های اجتماعی را دارد درجامعه و متولیان فرهنگی استان نمی بینم و ناچارا ادامه سخن را با این چند بیت استاد شهریار به پایان می رسانم:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
می روم تا که به صاحب نظری باز رسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران
نظر شما