به گزارش خبرنگار کردپرس، بحران آب در شهرستان قروه معضلی نیست که پشت گوش انداخته شود چرا که زندگی مردم را به خود درگیر کرده و معیشت آنان را به خطر انداخته است. کم آبی و آلودگی آبی که باعث فرونشست زمین و ته نشین شدن آب های زیرزمینی می شوند همه و همه هشدار این را می دهند که این شهرستان در آینده ای نه چندان دور با چشمانی خشک از بی آبی خالی از سکنه خواهد شد اگر اقدامی آینده نگر برای آن صورت نگیرد.
هرچند این اواخر کارهایی برای جبران موقتی آب صورت گرفته و چاه هایی حفر گردیده اما دید بلند مدت در این زمینه بسیار مهم بوده و باید برای آینده برنامه ای اساسی داشت.
در همین زمینه باید هشدار تغییرات اقلیمی ناسا را مدام مدنظر داشته و از متخصصان حوزه آب و پژوهشگرانی که در این زمینه کار کرده اند برای بررسی وضعیت کمک گرفت.
یکی از پژوهشگرانی که در این حوزه به صورت کاملاً تخصصی کار کرده «خالد اوسطی» است. او متولد روستای احمدآباد پنجه از توابع شهرستان دهگلان بوده و دارای دکتری آبخیزداری از دانشگاه تهران (با تخصص هیدرولوژی ایزوتوپی) و عضو هیئت علمی دانشگاه کردستان است.
این پژ.هشگر که در حال حاضر جدا از تدریس و پژوهش در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد آبخیزداری دانشگاه کردستان، در بیشتر کمیته های تخصصی آب استان هم فعالیت دارد در گفت و گو با خبرنگار کردپرس از تحقیقات خود و نتیجه ای که به دست آورده است می گوید.
* بیشتر سازمان های بین المللی مانند ناسا در دهه های اخیر اعلام کرده اند که به دلیل تغییرات اقلیمی، مناطقی از خاورمیانه با بحران های مختلفی از جمله خشکسالی و تغییر اقلیم روبرو هستند. آیا می توان تغییر اقلیم و تهدیدهای ناشی از آن را به نوعی تبدیل به فرصت کرد؟ چگونه؟
ببینید متغیرهای اقلیمی ذاتاً دارای نوسان هستند و در سیکل های متعددی، دوره های مختلف خشکسالی و ترسالی رخ می دهند به عبارتی خشکسالی خصوصیت ذاتی اقلیم است و همواره رخ می دهد اما بعد از انقلاب صنعتی و با مصرف سوخت های فسیلی، پدیده گرمایش زمین باعث افزایش معنی­ داری در دمای کره زمین گردید و امروزه دیگر تغییر اقلیم فقط یک شعار نیست و یک واقعیتی است که بر کل کره زمین اثر گذاشته است. متأسفانه به دلیل قرارگیری ایران در کمربند خشک کره زمین، تغییر اقلیم تبعات بیشتری در مناطق ما داشته است. بنده کار تحقیقی را روی داده های 60 سال بارش و دمای 31 ایستگاه دارای آمار طولانی مدت ایران انجام دادم و متأسفانه در بیشتر ایستگاه ها، افزایش دما روند معنی داری داشته به طوری که در بعضی از ایستگاه ها، میزان افزایش دما بیش از 2 درجه سانتی گراد بوده است.
بیشتر مراکز معتبر پیش بینی اقلیمی دنیا مانند هیئت بین دولتی تغییرات اقلیمی (IPCC)، پیش بینی کرده اند که در مناطق مختلف ایران در خوشبینانه ترین حالت بارش ها دارای نوساناتی خواهند بود و عمدتاً برای مناطق غرب کشور و کردستان، کاهش بارش را پیش بینی کرده اند و متفق القول بر افزایش دما در کشور اذعان دارند. افزایش دما می تواند تبعات زیادی را به همراه داشته باشد. یکی از اثرات بارز آن، تغییر در فرم بارش است. با توجه به روند افزایش دما، بارش برف در مناطق ما کمتر شده و این خبر بسیار بدی است زیرا چنانچه بارش به شکل باران باشد، امکان استفاده مؤثر از بارش کمتر شده و ذخایر منابع آب کاهش قابل ملاحظه ای خواهد داشت زیرا برف برای مدتی سطح خاک را می پوشاند، در نگهداری رطوبت خاک و کاهش تبخیر از سطح خاک اثر مؤثری دارد و چون به مرور زمان ذوب می شود، باعث تغذیه بیشتر آبخوان می شود اما در مورد بارش باران داستان متفاوت است. همچنین این تغییر در سلامت اکولوژیک رودخانه ها و توزیع دبی آنها نقش مستقیمی دارد. جدا از آن، هنگامی که بارش برف به باران تبدیل می شود ما باید انتظار سیلاب های بیشتر و خشکسالی هیدرولوژیکی بیشتری را نیز داشته باشیم. ببینید بارش هایی که فروردین سال 98 خسارات زیادی را در استان های ایلام، لرستان و خوزستان ایجاد کردند اگر به شکل برف بودند قطعاً آن همه خسارات جانی و مالی به همراه نداشتند و اگر بارش به شکل برف بود چون به مرور زمان ذوب می شد، بازدهی استفاده از آب بیشتر می بود و حجم وسیعی از بارش یک روزه هدر نمی رفت.
ما برای تبدیل تحدیدهای تغییر اقلیم به فرصت، نیازمند برنامه ریزی صحیح و شناخت تغییرات و عواقب تغییر اقلیم هستیم و باید با توجه به مطالعات علمی و دقیق، تبعات تغییر اقلیم را کاهش دهیم. وقتی بارش ها بیشتر به شکل باران نازل می شوند نه برف، باید سعی کنیم سیلاب حاصل از آنها را مدیریت کنیم و از آورد بارش ها درست استفاده کنیم. وقتی یکی از تبعات اصلی تغییر اقلیم، افزایش دماست که باعث افزایش نیاز آب آبیاری گیاهان، تبخیر بیشتر از مخازن و سدها و در کل افزایش نیاز آبی در حوضه می­شود، به ناچار باید آمادگی مدیریت این تغییرات را داشته باشیم. تغییر اقلیم در یک روند تدریجی و بلند مدت اتفاق می افتد اما در مناطق ما آنقدر سریع خودش را نشان داده که عامه مردم نیز آن را حس کرده اند.
* به نظر شما اینکه گفته می شود علت اصلی افت سفره های آب زیرزمینی دشت قروه – دهگلان، برداشت بی رویه است، درست است؟ یا دلیل آن می تواند بی تدبیری مسئولان در نظارت و کنترل برداشت آب از آبخوان باشد؟ شما که تحقیقاتی در این حوزه انجام داده اید، به چه نتایجی دست یافته اید؟
در دشت قروه – دهگلان، ما سه آبخوان قروه، دهگلان و چاردولی را داریم که داستان تقریباً مشابهی را تجربه کرده اند. آمار ماهانه تراز آبهای زیرزمینی در این محدوده از سال 1365 موجود است. اگر بخواهم نتایج کارهای تحقیقاتی که بر روی این آمار و ارقام انجام داده ام را خلاصه کنم، مهمترین موارد آن بدین شرح است:
داده های موجود در دشت قروه – دهگلان نشان می دهد که افت قابل توجه سفره های آب زیرزمینی در این دشت از اواخر دهه 80 (حدود سال های 1378 و 79) شروع شده و تا قبل از آن افت آبخوان محسوس نبوده و برداشت از آبخوان متناسب با تغذیه سالانه بوده، اما در اواخر دهه 80، افت تراز با سرعت غیرقابل باوری شروع شده است. به عنوان مثال آمار چاه های پیزومتری مجید آباد (آبخوان دهگلان)، قروچای مجاور جاده (آبخوان دهگلان)، قاسم آباد (آبخوان قروه) و دزج (آبخوان چهاردولی) به ترتیب افت بیش از 74، 73، 52 و 34 متری را نشان می دهند که اعداد وحشتناکی هستند. عمق واقعی فاجعه زمانی آشکار می شود که بدانیم تغذیه سالانه آب زیرزمینی در دشت قروه – دهگلان در سال های با بارش نرمال بین 2 تا 10 سانتی متر در سال است. پس حتی اگر از آب زیرزمینی استفاده نشود، سال ها زمان لازم است تا این اضافه برداشت جبران شود. هر چند عواقب آن مانند تغییر در ساختار آبخوان در بیشتر موارد غیرقابل جبران است.
بررسی عوامل مؤثر در افت سفره های دشت قروه – دهگلان نشان می دهد که علت اصلی آن؛ افزایش تعداد چاه های بهره برداری و صدور مجوزهای بدون برنامه حفر چاه در اواخر دهه 80 بوده است که قاعدتاً به دلیل تصمیمات مقطعی آن دوره و تأکید مسئولان کشوری و استانی بر صدور مجوز حفر چاه و آبی کردن زمین های کشاورزی جهت اجرای پروژه خودکفایی گندم بود. حتی در این دوره، وام های بلاعوض و تسهیلات متعددی به کشاورزان می دادند که آنان را به این امر تشویق کنند. آمار وزارت نیرو نشان می دهد که میزان بهره برداری از طریق چاه های مجوزدار در آبخوان­های دهگلان، قروه و چهاردولی در سال 1360 به ترتیب 1/1، 2/5 و 1/2 میلیون مترمکعب بوده که البته این اعداد خیلی کوچک ممکن است به ثبت نشدن دقیق مجوزها هم مرتبط باشند. با این حال، میزان بهره برداری از طریق چاه های مجوزدار در آبخوان دهگلان از حدود 33 میلیون مترمکعب در سال 1377 به بیش از 82 میلیون مترمکعب در سال 1385 رسیده است (تقریبا 2 و نیم برابر). میزان بهره برداری از طریق چاه های مجوزدار در آبخوان های قروه و چااردولی روند کندتری داشته و به ترتیب از 22 و 24 میلیون مترمکعب در سال 1377 به 27 و 37 میلیون مترمکعب در سال 1385 رسیده اند. پس بدون تردید، بی تدبیری و بی برنامگی مسئولان امر، عامل رخداد این فاجعه نه تنها در دشت قروه – دهگلان بلکه در کل کشور بوده است.
مطلب دیگری را که مایلم اضافه کنم آن است که آب زیرزمینی بهترین مثال بیت المال است که متأسفانه آن را عادلانه تقسیم نکرده ایم. در همین دشت قروه–دهگلان، ما افرادی را داریم که سالانه چندین میلیارد تومان درآمد، فقط از فروش آب به زمین های دیم اطرافشان دارند (جدا از درآمد حاصل از زمین خودشان) و همین ثروت باد آورده مسایل اجتماعی متعددی را به همراه داشته است. از طرفی در همین شهرهای قروه و دهگلان، ما گاهی قطعی آب را در شهر داریم و چندین هزار نفر لنگ آب شرب می شوند یا در بسیاری از روستاها، دسترسی به آب شرب سالم یک آرزو است!
* افت آب های زیرزمینی چه تأثیرات نامناسبی دارد؟ آیا بر کیفیت خاک و محصولات کشاورزی تأثیر می گذارد؟
یکی از اثرات افت تراز آب زیرزمینی، کاهش دبی پایه رودخانه هاست. به این دلیل تعدادی از رودخانه های دائمی خشک شده اند. همچنین به دلیل پایین رفتن تراز آب زیرزمینی، بسیاری از چشمه ها که از لایه های بالایی آبخوان تغذیه می کردند، خشک شدند و عملاً غیر از مناطق سرشاخه حوضه آبخیز (که کمتر تحت تأثیر افت آبخوان بوده اند)، چشمه ای در دشت قروه–دهگلان باقی نمانده است.
یکی دیگر از عواقب افت آب زیرزمینی، فرونشست زمین است. در چند سال گذشته، عملاً پایین افتادن چند متری سطح زمین در مناطقی مانند اطراف روستای شانوره در قروه یا در همان مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان در دهگلان اتفاق افتاد و زنگ خطر به صورت واقعی به صدا درآمده است.
ببینید آبخوان های سه گانه دشت قروه–دهگلان از نوع آبرفتی بوده و بین ذرات آبرفت طی هزاران سال، آب نفوذ کرده و آب زیرزمینی را شکل داده است. وقتی سطح آب زیرزمینی را با برداشت بی رویه پایین بردیم، فضایی که قبلاً توسط آب پر شده بود، خالی می ماند و لایه های بالایی زمین فشار می آوردند و یک دفعه سطح زمینی که خالی شده است، فرو می ریزد. قاعدتاً حتی اگر زمانی آب مازاد وارد آبخوان شود، دیگر محیط آبخوان، آن محیط قبلی نیست.
افت سفره همچنین روی شوری آب و خاک هم تأثیر می گذارد. همچنین وقتی رطوبت خاک کاهش می یابد، قاعدتاً این امر بر ساختمان خاک، شکل گیری کلوئیدهای خاک و فرآیندهای فرسایش خاک هم اثر می گذارد و در درازمدت بر کیفیت خاک و کشاورزی مؤثر است.
* آیا از نظر علمی می توان بحران آب در قروه را جبران کرد؟ مسئولان مدام دم از انتقال آب می زنند. آیا انتقال آب راهکار مناسبی است؟ یا می توان از روش های بهتری بهره گرفت؟
در مورد راهکار پیشنهادی باید به عرض برسانم؛ لازم است هر چه سریع تر اضافه برداشت از آبخوان متوقف گردد. راه های متعددی وجود دارند مانند کنترل دقیق برداشت آب از آبخوان و ممانعت از تقلب های موجود در دستکاری کنتورها، اصلاح الگوی کشت و استفاده از گیاهان با مصرف آب پایین، جایگزینی آب مورد نیاز کشاورزان از منابع آب سطحی و...
ببینید مطالعات چندساله ما براساس داده های واقعی ثبت شده از سال آبی 66- 1365 تاکنون نشان می دهد که ما در حال حاضر حدود 70 تا 75 میلیون مترمکعبی اضافه برداشت سالانه از آب زیرزمینی سه آبخوان قروه، دهگلان و چهاردولی داریم چیزی حدود 2 برابر حجم مفید سد سنگ سیاه!
بدون تردید برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت فعلی آب زیرزمینی دشت قروه–دهگلان، تنها راه توقف این اضافه برداشت است. قاعدتاً چون کشاورزان ما راحت زیر بار این کاهش عرضه نخواهند رفت و از نظر عملیاتی ما شغل جایگزین هم برای آنان نداریم، از این رو شاید یکی از راه های ممکن، جایگزینی این نیاز آبی از طریق آب سدها باشد. البته باید مسائل زیست محیطی و عواقب انتقال آب بررسی شود و با مطالعه این کار را انجام داد. بنده توصیه ام این است که ترکیبی از روش ها مد نظر قرار گیرد تا به نتیجه مطلوب برسیم.
* در مورد سایر مسائل آب استان کردستان، چه موارد قابل ذکر دیگری وجود دارد؟
کمیته آب دانشگاه کردستان مطالعات متعددی را در حوزه آب استان انجام داده و تعدد مسایل بسیار زیاد است. به دلیل طولانی شدن مصاحبه بنده فقط تیتروار چندین مسئله دیگر را خدمتتان عرض می کنم که ان شاالله در گزارشات بعدی آنها را پوشش دهید:
سدهای متعددی در استان احداث شده اند و متأسفانه بحث انتقال آب آنها به مناطق دور دست مطرح است در حالی که در این انتقال ها، قوانین انتقال آب ملی و بین المللی و حقوق آبی استان نادیده گرفته می شود.
یکی دیگر از مشکلات سدها، استفاده ناصحیح از آنهاست. سد سنگ سیاه حدود 15 سال است آبگیری شده اما هنوز شبکه پایاب آن تکمیل نشده، این در حالی است که هر سدی عمر مفیدی دارد.
آمارها نشان می دهند حدود 700 روستا در استان کردستان، تحت پوشش شرکت آب و فاضلاب نیستند و عملاً سلامت آب شرب آنها نامشخص است. همچنین تأمین آب شرب باکیفیت و تصفیه مناسب آن در برخی از شهرهای استان کردستان مانند بانه، سنندج و سقز در چند سال اخیر یک چالش جدی بوده است. مدیریت نامناسب حوضه آبخیز بالادست مخازن، مصرف زیاد کود و سموم، ورود فاضلاب های حیوانی، انسانی و کشاورزی روستاهای بالادست سدها و مسایل متعددی که در این زمینه وجود دارند بر کاهش کیفیت آب شرب اثرگذار بوده اند. همچنین می توان به آلودگی سدهای ژاوه و تلوار اشاره کرد که جزو مشکلات بزرگ منابع آبی استان اند.
آماربرداری چند سال پیش نشان می دهد که بیش از 40 روستا (عمدتاً در شرق استان) مقدار آرسنیک مرزی یا بیش از حد مجاز داشته اند. همچنین مسأله نیترات و مصارف بالای کودهای شیمیایی در دشت قروه-دهگلان، از جمله مشکلات کیفی است که شرق استان با آن مواجه است.
لازم به ذکر است که غلظت بالای آرسنیک و نیترات از نظر سلامتی عواقب بسیار بدی دارد که از آن جمله می توان به بیمارهای پوستی مرتبط با غلظت بالای آرسنیک و یا افزایش سرطان و مشکلات مغزی مرتبط با غلظت بالای نیترات اشاره کرد./
* گفت و گو: زیبا امیدی فر
نظر شما