خبرگزاری کردپرس _
تەنگ- تەنگی= طنابی پهن که با آن بار را بر پشتِ چار پا محکم سازند
بێ = بدون
زۆر = زور- قدرت(توان)
مەکێشۆ = می کِشَد-قرار می دهد
[طنابِ… را بدون زور(توان) می کشد]
نمای روشنِ معیشت و مکان در ظاهر ضرب المثل
زیستن در هورامان، اگرچه در دامان طبیعت بِکر، صفا بخش و نشاط آور بوده، اما اغلب و بویژه در دورانِ دورتر، دست در گریبان دشواری های برآمده از دُرشتی پیرامون نیز بوده است.
چارپایان باربَر(اسب، قاطر و…) همیشه یار و ابزار تسلط بر مسیرهای ناهموار بوده اند. تأمین سوخت در زمستان و حمل وسایل هنگام کوچیدن های تابستانه به باغ یا کوهستان امری ضروری و همیشه در جریان بود که بدون استفاده از این وسایلِ حمل و نقل آن روزها، ممکن نبود. بستن تنهٔ درختان و هیزم یا هر چیز دیگری برپُشت چارپایان، نیازمند روش ویژهٔ خود بود، در این میان نقش(ته نگ) یا همان تسمه( طناب پهن) به دَورِ کُلِّ بار، بطوری که کاملاً محکم شود، بسیار مهم بود و البته کار هر کسی نبود. این کار معمولاً در حیطهٔ وظایف جوانان نو خاسته و سرشار از توان و انرژی قرار داشت تا با توجه به کمیّت و کیفیت بار ، نوع طناب ویژهٔ «تَنگ» را انتخاب و محکم کنند. به عبارت دیگر، کشیدن و سپس محکم کردن طنابِ نهایی( ته نگ) بر محموله، بدون داشتن قدرت کافی امکان پذیر نبود و اگر هم کسی بدون داشتن توان این کار را انجام می داد، نتیجه ای در بر نداشت و باعثِ به مقصد نرسیدن سالمِ بار بود.
دو بیت از مرحوم ظاهر پاکنهاد (۱۳۲۶-۱۳۹۴خ)، را تابلویی زیبا و گویا از دشواری زیستن و کوشیدن در دیار هورامان می دانم،او در این ابیات به اهمیت ودر همان حال دشواری «کشیدنِ تَنگ و محکم کردنش» اشاره می کند تا جائیکه می گوید؛ انجام دادن متوالی این کار می تواند باعث پاره شدن سَر آستین های لباس گردد.
توڵاش داش فەرقم، قولچ بریش جەرگم
[تکهٔ تیزچوب به سَرَم زد،سیخکِ چوب پهلویم را بُرید،]
دڕێ داش دیدەیم، تەنگ بریش بەرگم
[خار درچشمم رفت و محکم کردن «تنگ»،لباسم(آستین ها) را پاره کرد]
توڵاشوو قولچوو دڕێو، کێش تەنگ
ئەعزام کەردەن زەخم، کەردێنانێش لەنگ
[تکه های تیز و سیخ مانند چوب (بیرون زده از بار) همراه خار و نیز محکم کردن طنابِ«تنگ»، اعضای بدنم را زخمی کرده و من را از پای انداخته است]
پرهیز از بیهوده کاری، پیام مفهومی ضرب المثل
اگر قرار دادن محموله های فیزیکی و مادی بر پُشتِ ستوران، بدون محکم کردنِ«تنگ» کاری بیهوده و بَد سرانجام است، فکر و تصمیم سازی در زمینه های مختلفِ فرهنگی، اجتماعی،سیاسی، اقتصادی و… ، در جامعه، پیش از اجرا، نیازمند مطالعه و ملاحظهٔ کافی(بستن و محکم کردن تَنگ) است . در غیر این صورت جامعه را گرفتار نوعی از افسوس و بیهودگی خواهد کرد که با افسوسِ افتادن باری اندک از باربَری زبان بسته قابل مقایسه نخواهد بود.
به قول پروین اعتصامی؛
تمام کارهای ما نمی بودند بیهوده
اگر در کار می بستیم روزی، کاردانی را
هزاران دانه افشاندیم و یک گُل زان میان نشکُفت
به شورستان تبه کردیم رنجِ باغبانی را
تناسبِ «تنگ» و «بار»، پیام مدیریتی ضرب المثل
همان گونه که محکم کردن «تنگ» تضمین کنندهٔ امنیت بار است و هر باری تنگِ مخصوص خود را دارد، سلامت و سعادت جامعه هم نیازمند مدیران متخصص در حوزه های گوناگون است تا کار و بارِجامعه را با ساز و کارِ ویژه سامان دهی نمایند.
بدیهی است عدم تناسب بین تخصص مدیر تصمیم ساز و حوزهٔ تحت تصدی، از استحکام تنگِ بار(مسئولیت) می کاهد و ضمن فرصت سوزی ،مصالح جامعه را نیز تهدید می کند. شوربختانه کوشش و جوششِ خیر خواهان در چنین جوامعی هم، راه به جایی نبرده و دچار بی سرانجامی اخواهد شد که مولانا در دفتر اول مثنوی چنین تصویرش می کند؛
ما درین انبار گندم می کنیم
گندم جمع آمده گُم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش
کین خلل در گندمست از مکرِ موش
موش تا انبار ما حفره زدست
از فنش انبار ما ویران شُدَست
اول ای جان دفع شرِّ موش کُن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
آیا کسانی که خود می دانند توانایی تخصصی کشیدن و محکم کردن« تنگِ» مسئولیت را ندارند، یکی از بهترین مخاطبان این ضرب المثل هورامی نیستند که؛ “تەنگی بێ زۆر مەکێشۆ”
نظر شما