خبرگزاری کردپرس _ در کتاب «کولبران نان و رنج»، نویسنده فقط داستانش را تعریف میکند. او نه شعار میدهد و نه میخواهد که شعارگونه عمل کند و به دور از هرگونه اظهارنظر و تحمیل عقاید خود به خواننده پرهیز میکند و اجازه میدهد که خواننده خودش کنجکاو شود و پیام و مفهوم هر یک از خردهروایتها را بگیرد.
دنیای «مینیمالیستی» در داستان سعی دارد که روایتهایی کوتاهتر و خیلی کوتاهتر خلق کند و مقدمهی داستان، زمان، حوادثهای متعدد و پُرحرفیهای زیاد را دور بیندازد و یک قصهی منسجم به سادهترین شکل ممکن ارائه دهد.
کتاب «کولبران نان و رنج» اثر مرتضی حاتمی؛ نمونه خوبی از این نوع سبک ارائه داده است. این نویسندهی پُرکار و البته خوشنام در حوزه ادبیات کودکونوجوان هم آثار زیادی را نگاشته و در کتابهای دیگرش: «شلیک به عُقاز»، «راز جنگل بلوط» و «کرونا، آتش بدون دود» هم توانسته این الگو و شگرد را مجدداً پیاده کند. انسانیت و انسان ماندن و آشتی با طبیعت همواره چاشنی داستانهای او بوده و قصههایش را در دل آنها چیده است.
«کولبران نان و رنج»، از ۶۳ داستان مینیمال با روایتهای کوتاه و تأثیرگذار نوشته شده که زندگی کولبران منطقه غرب و مردم کردنشین را نشان میدهد. کولبرانی از هر سن و جنسی، از پیرمردی فرتوت تا زنی آبستن و درمانده.
در این کتاب قرار است با کولبرانی رنجکشیده سفر کنیم که ماهها و سالها در دشت و صحرا با برف و بوران برای لقمه نانی به دل کوهستان چنگ میزنند. نویسنده در این کتاب میکوشد که ما در لحظاتی کوتاه با روایتهایی خواندنی، سنگصبور کولبرانی باشیم که سهم آنها از زندگی لباسهایی پاره، دستهایی پینهبسته، قلبهایی رنجور و زخمی و تکه نانی خشک برای زندهماندن است.
آدمهایی که دچار تبعیض عظیمی شدهاند و اگر انسان هستند چرا باید نقش و سرنوشتشان اینگونه متفاوت و تلخ رقم بخورد؟ از آنجا که دربارهی زندگی سخت کولبران و دنیای پُرمخاطرهی آنان، آثار ادبی کمتری تاکنون داشتهایم؛ انتشار این کتاب قابل تقدیر است. در کتاب «کولبران نان و رنج»، نویسنده فقط داستانش را تعریف میکند. او نه شعار میدهد و نه میخواهد که شعارگونه عمل کند و به دور از هرگونه اظهارنظر و تحمیل عقاید خود به خواننده پرهیز میکند و اجازه میدهد که خواننده خودش کنجکاو شود و پیام و مفهوم هر یک از خردهروایتها را بگیرد.
او با زبانی آرام و دقیق رفتار شخصیتهای داستان و سپس حوادثی که در پی آنها میآید را شرح داده و خواننده را به شنیدن و دیدن آنچه قرار است روی دهد، دعوت میکند. بهنظرم مرتضی حاتمی، دنیای مینیمال را خوب میشناسد و خیلی خوب هم آن را در پرداخت داستانکها بهکار میگیرد. زیرا او نه پُرحرفی میکند و نه کلمات را بههم میبافد؛ بلکه با منطقِ روایی درست قصهاش را به پایان میرساند و اجازه میدهد تا ما دربارهی اشخاص و حوادث فکر کنیم و به آن بیندیشیم.
به نغمههای عاشقانهای که کولبران در دلِ مجروحشان برای آنها فاتحه خواندهاند؛ چونکه میدانند آواز عاشقانه کولهوبار نمیشود و باید به فکر کمی نان برای نفسکشیدن باشند و سهمشان از روزگار، کولهباری است سنگین از خون و درد.
کتاب «کولبران نان و رنج» بازتابی آشنا و غریب از عشق و اخلاق است؛ از ناکامیها و دلسردیهای کولبرانی سختکوش و مظلوم که در دل مرزها و کوهها مدام در حال ستیز هستند و جا و مکانی هم برایشان مطرح نیست. کتاب زبان خوبی دارد و آنقدر روان است که مخاطب با داستانکها و پیامی که دارند ارتباط میگیرد. انتخاب آوازها و واگویههای محلی و حتی لالاییهای مادر برای طفلی که در شکم خفهشده، همگی نشان میدهد که نویسنده به سرزمین و زادگاه بومی خویش وفادار بوده و برای نشان دادن آنها موفق بوده است.
در آخر نام کتاب هم انتخاب هوشمندانهای بوده و باعث شده که در کنار دیگر امتیازات، این کتاب را به کتابی اثرگذار از زندگی کولبران کُرد بدل کند.
داستانکی از این کتاب:
جعبه مرموز
بارش خیلی سنگین بود. به سختی قدم برمی داشت و آرام آرام حرکت می کرد. کمرش کاملاً تا شده بود. همه به او شک کردیم. قیافهاش خیلی مشکوک بود. سربندی رنگ و رو رفته به سر داشت و سبیل پر پشتش از دود سیگار، زرد شده بود. وقتی بارش را گرفتیم، بی هیچ مقاومتی، گوشهای ایستاد و به دیوار پاسگاه تکیه زد و سیگاری درست کرد و آن را آتش زد و به ما خندید.بارش را باز کردیم... با صحنه عجیبی روبه رو شدیم... جعبهای پر از درد و رنج و خون و چند تکه نان خشک کپکزده به ما نیشخند می زد!
نظر شما