خبرگزاری کردپرس _ چشم می گردانم به سمت و سوی روزنامه ها و مجلات."هفته نامه غرب مردادماه سال ۱۳۹۷ "سر تیتر تصویری از منصور یاقوتی داستان نویس، پژوهشگر و منتقد ادبی درج گردیده. هفته نامه را از آقای روزنامه فروش می گیرم و سوار اتوبوس می شوم، ترافیک است، از دبیر اعظم تا میدان آزادی یک قسمت از گفتگو را می خوانم، از دیالوگِ زیبا و هنری منصور یاقوتی به وجد می آیم.
سوار اتوبوس بعدی می شوم، یک صندلی خالی برای من هست. مشغول خواندن ادامه گفتگو در صفحه بعد می شوم که دوباره با دیدن تصویر آن دو آموزگار، دو نویسنده محبوب، به دنیایی پراز واقعیت و تخیل پرت می شوم،اشک در چِشمانم می نشیند. در تصویر، نگاه پر احساس علی اشرف درویشیان که در بستر بیماری است و در کنار او منصور یاقوتی نشسته است. با نگاهی دقیق تر به تصویر، اشکی شوق انگیز آمیخته از امید، همراه با یک نوع سلحشوری با غروری خاص روی گونه ام می لغزد، همچون دوران نوجوانی ام که بیشتر اوقات با همین احساس آثار این بزرگان را می خواندم، که زمانی از لذت بخش ترین احساس های من هنگام مطالعه بود، دوباره با نگاهی نافذ به تصویر منصور یاقوتی با آن چشمان پراز عشقش که همچون چراغی بر فراز مادیان کوه می درخشد دوباره به خواندن ادامه می دهم.
تیتر دوم گفتگو را همچون انسان تشنه ای می نوشم و عطشم در هوای گرم اتوبوس فرو کش می کند، به خانه می رسم. هفته نامه را روی میز می گذارم، بعد از یک ساعت استراحت، دوباره می روم سراغ هفته نامه و به تصاویر خیره می شوم. حس خاصی برمن مستولی می شود، به گفته استاد علی اکبر شکارچی: مثل چشمه های اشترانکو ه از درون می جوشم.
نظر شما