اینجا پسری به نام «فرید صادقی» رهسپار خاک می شود تا فریادی بلند و عمیق در برابر سکوت جنسی در برابر متجاوزان ظالم و بی رحم خود باشد.
نخست لازم است که به صورت فاش و آشکار اشاره کنم که تحلیل روان شناختی و اجتماعی مسائل جنسی و انحرافات جنسی و در ماهیتی ژرف تر "آسیب های اجتماعی" در این کشور کار آسانی نیست. اینکه گاه از شایع بودن تجاوز به حیوانات بشنونی؛ از اینکه برخی از دانش آموزان بگویند که در بیرون و درون مدارس راهنمایی و دبیرستانشان با چه صحنه هایی مواجه شده اند، از اینکه روزانه چقدر با مزاحمت های خیابانی و لمس های بدنی درگیرند و دردناک تر از همه، برخی از زنان و گاه کودکان و نوجوانان بی دفاع به دلیل نگرانی از آبرو و حفظ حریم شخصی شان، ترس و هراس از قضاوت ها و تفسیرهای ناعادلانه با ایمیل و نام جعلی برایت پیام بدهند و از آزار و اذیت جنسی در کودکی و گاه بزرگسالی توسط آشنایان تا بیگانگان در همه نوع و همه فرمش بنویسند و برای کنار آمدن با تبعات روانی تلخ آن با نگرانی تمام راهنمایی و مشاوره بخواهند، از وجود فیلم و تصاویر در دستان متجاوزان و تهدیدهایشان و فشارهای روانی ناشی از آن مشاوره بخواهند و صدها داستان و ماجرای رئال دیگری که در ذهن من و اذهان شما خوانندگان و ناظران این مصاحبه می نشیند که هیچگاه آغاز خوب و گاه پایان خوبی نداشته اند.
اینجاست که واقعیت های فاش و آشکار و تلخ روز و زمانه خود را پیش چشم، ذهن و گوش می نشانی و مدام از خودت سؤال می کنی که به راستی نهادهای تربیتی و انسان ساز (از خانواده تا اجتماع) به آنان چه چیزی یاد داده اند؟ گویی هر نهاد مسئولیت خود را به نهاد بعدی موکول کرده و نخواسته است تا تبعات طرح این مباحث برای آدمیان و به ویژه کودکان و نوجوانان را بپذیرد.
اگر نه از هنگام به دار کشیدن اصغر قاتل، دستکم از زمان اعدام "بیجه" هنگامه شایسته و بایسته ای برای آفرینش و بنیان گذاری پروتکل های روان شناختی و جامعه شناختی در راستای مقابله و پیشگیری ملی از بدرفتاری، خشونت و بهره کشی جنسی از کودکان و نوجوانان در این سرزمین بود که متأسفانه مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفت.
اما هم اکنون که خواندن رشته های تخصص روان پزشکی، روان شناسی و مشاوره به یک اپیدمی ژرف و فراگیر در کشور تبدیل شده و شمار روان درمانگران و وکیلان نسبت به آن زمان، طی تصاعدی هندسی افزایش چشمگیر داشته است، آفرینش و به کار بستن یک پروتکل پرهیز و پیشگیری ملی در این راستا نه تنها ضرورتی ملی بهنگام، بلکــــه دیرهنگـام است.
رخدادهای ناگواری چون تجاوز جنسی به «فرید صادقی» در حال حاضر و کشته «آتناها» و کیش و مات شدن «کیمیا» درسال های پیشین، فقط سه نمونه از صدها و هزاران مورد رسانه ای نشده ماجرا هستند و بی تردید این ضرورت ملی و اهمیت پاسداری از کودکان و نوجوانان بی دفاع در مقابل متجاوزان بی رحم را فریاد می زنند!
بی گمان، افزودن نام کودکان و نوجوانان به سازمان ملی جوانان می تواند گامی زیرساختاری و بنیادین برای پیشرفت و پایداری بیشتر جایگاه کودکان و نوجوانان در ایران باشد هر چند سازمان ملی جوانان هنوز به واقع و در عمل نتوانسته گره گشای دشواری های آغاز و ادامه زندگی جوانان در ایران باشد.
ما باید فاش و آشکار بدانیم که همواره بیمارانی زاده و رشد خواهند یافت که به دلایل پیدا و پنهان بسیاری، دچار انحراف جنسی "بچه خواهی (پدوفیلیا) " بوده یا طی رشد و پرورش خود قربانی بی گناه این کردار پلید و نا انسانی بوده و بعدها در پی آن شده اند که همچون بیجه ها، بار گران درد و رنج این بلا را که از آسمان شوربختانه بر دوش اینان فرود آمده بوده را از دوش خود برداشته و بر دوش دیگران بگذارند و از دنیا و آدمیان انتقام بگیرند بلکه اندکی آسودگی و رهایی بستانند.
اکنون به واقع هنگامه آن فرا رسیده است که مجمع تشخیص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، سازمان بهزیستی(به صورت تخصصی تر اورژانس اجتماعی ١٢٣)، وزارت خانه های بهداشت و آموزش و پرورش و انجمن های مردم نهاد نادولتی با سود جستن از طراحی و چاره اندیشی سندها و پروتکل های ملی و بین المللی، دست نامه و برنامه کارهای ملی ژرف و فراگیر متناسب با ویژگی های فرهنگ ملی این سرزمین در راستای پرهیز و پیشگیری از هرگونه بدرفتاری پیکری و جنسی، خشونت کلامی، پرخاشگری جسمی و بهره کشی جنسی اندیشیده، تصویب و به کار بسته شوند.
همچنین بجاست که روان پزشکان، روان شناسان و مشاوران به گونه ای ژرف و فراگیر در رابطه با برگزاری بسته ها و دوره های آموزشی عمومی تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، مهارت های زندگی، مهارت های خود مراقبتی و شیوه پاسخ گویی به پرسش های کنج کاوانه آنان و پرهیزشان از آدمیان بیگانه و رشد مهارت های شجاعت و جرئت ورزی در افشای تعرض بدون هراس، با رویکرد پیشگیری از قربانی بدرفتاری و بهره کشی شدن آنان همت گمارند تا آموزش و پرورش جنسی کودکان و نوجوانان به گونه ای هدفمند و ساختاریافته و ژرف و فراگیر، متناسب با فرهنگ ملی اجتماع شتابان رو به گذارمان آفریده و انجام شود.
بی تردید در این هیاهو، مجازات سخت و سنگین متجاوزان بی رحم و سنگدل «فرید صادقی» و دیگر منحرفان جنسی توسط دستگاه قضا، دوای درد با درمان "بچه خواهی" پر ریشه و سرچشمه در این سرزمین و بازگرداندن امنیت روانی به مردم و تمام سوگواران و غمخواران این اتفاق تلخ در نبود روان شاد «فرید صادقی» ماندگار در اذهان خواهد بود.
واقعیت هویدا این است که اگر امروز سند ملی پرهیز و پیشگیری از بدرفتاری و بهره کشی از کودکان و نوجوانان -نسخه ملی و منطقه ای ۲۰۳۰- اندیشیده و آفریده نشود و با پیشرانه پرفشار سازمان ملی کودکان، نوجوانان و جوانان به ژرفای این اجتماع شتابان رو به دگرگونی راه نیابد، هر ساله شاهد چالش ها و کشمکش های افزون تر و قربانیهای بیشتری همچون فریدها، آتناها، و کیمیاها و... خواهیم بود.
به گمان من، افزودن نام کودکان و نوجوانان به سازمان ملی جوانان نخستین گام بنیادین و راهبردی در راستای پاسداشت کودکان و نوجوانان در برابر بدرفتاری و بهره کشی جسمی و جنسی از کودکان و نوجوانان ایران است. /
نظر شما