به گزارش خبرنگار کردپرس، پرونده «فرید صادقی» نوجوان ۱۴ ساله اهل شهرستان قروه که بر اثر آزار و اذیت جنسی اقدام به خودکشی کرد وارد مراحل تازه ای شده به طوری که هر بار جزییات تازه ای از این حادثه ناگوار منتشر می شود.
در همین زمینه روزنامه اعتماد در صفحه حوادث خود گزارش ویژه ای را در خصوص ماجرای مرگ فرید کار کرده که در آن جزییات تکان دهنده ای ارائه شده است.
در این گزارش که در تاریخ شنبه ۱۷ شهریور منتشر شده، آمده است: اواخر مرداد ماه امسال رسانه ها نوشتند؛ «فرید صادقی»؛ اهل روستای چمقلو شهرستان قروه در استان کردستان که در بازار تربار تهران کارگری می کرده به دلیل آزار و اذیت جنسی اقدام به خودکشی کرده است.
این درحالی است که پیگیری های «اعتماد» از خانواده این نوجوان نشان می دهد، مرگ فرید صادقی «مشکوک» است؛ جسد حلق آویز شده این نوجوان درحالی در حیاط خانه کشف شده که کنار او یک «چاقو» بوده است.
پدر فرید صادقی در مورد متهمان بازداشتی به «اعتماد» می گوید: «دو متهم به نام های «ک. ع» و «ح. ط» که حدودا ۳۵ سال دارند و از موادفروشان و خلافکاران شهرستان قروه هستند، بازداشت شده اند».
همچنین «اسماعیل حسینی» عضو شورای روستای چمقلو در مورد متهمان به «اعتماد» می گوید: «دو متهم اصلی دستگیر شده اند. این متهمان دو کودک دیگر را هم غیر از فرید مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده اند. البته شنیده شده کودکان دیگری هم توسط این متهمان مورد آزار جنسی قرار گرفته اند، اما به خاطر آبرو سکوت کرده اند. این دو متهم از یکی از روستاهای اطراف هستند و سابقه خوبی ندارند».
پس از انتشار خبر فوت «فرید صادقی» در پی آزار و اذیت جنسی او، برخی کاربران فضای مجازی خصوصا اهالی شهرستان قروه کمپینی جهت رسیدگی به این پرونده تشکیل می دهند. بازتاب ایجاد این کمپین باعث شده پرونده به صورت ویژه مورد بررسی قرار گیرد تا جایی که نماینده مردم قروه و دهگلان نسبت به این اتفاق واکنش نشان داده و از طرح این مساله و پیگیری آن در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس خبر داده است ...
«محمدرسول شیخی زاده»، نماینده مردم قروه و دهگلان در این باره اعلام کرده است: «پرونده فرید صادقی را باید از طریق قانون حمایت از کودکان و نوجوانان پیگیری کرد».
پدر فرید در مورد این حادثه می گوید: «فرید یک روز قبل از این اتفاق با ماموران تماس گرفته و گفته از سوی فلانی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است».
با این حال مشخص نیست چرا ماموران یک روز قبل از خودکشی فرید صادقی با اینکه از آزار و اذیت جنسی او ازسوی متهمان آگاه شده بودند، اقدامی برای شناسایی یا دستگیری این افراد انجام نداده یا اگر اقدامی مبنی بر این موضوع انجام داده اند، چرا متهمان فردای همان روز فرید را مجدد مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده اند!؟
این ماجرا اگر بی توجهی و غفلت ماموران و مراجع قضایی را نشان دهد، درست یادآور اتفاق مشابهی است که در ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ برای «امیرحسین خادم» نوجوان ۱۶ ساله در روستای حاجی آباد شهرستان زرین دشت واقع در استان فارس افتاده است؛ روز قبل از حادثه صاحب کار امیرحسین به او زنگ زده و از امیرحسین درخواست خرید چند ساندویچ کرده. وقتی امیرحسین ساندویچ ها را به محلی که صاحب کارش گفته، برده مورد آزار و اذیت جنسی از سوی او و دو نفر دیگر قرار گرفته است. امیرحسین بعد از این اتفاق نزد دادستان رفته و ماجرا را تعریف کرده، اما دادستان به او گفته باید نامه پزشکی قانونی داشته باشد. سپس امیرحسین به کلانتری رفته، اما ماموران پلیس هم به او گفته اند؛ برو و فردا بیا...! جدی نگرفتن موضوع آزار و اذیت جنسی امیرحسین خادم از سوی مراجع قضایی و ماموران باعث شد این نوجوان ۱۶ ساله جانش را از دست بدهد. «اعتماد» در شماره ۵۴۲۸ طی گزارشی به جزییات پرونده امیرحسین خادمی پرداخته است.
حالا همین ماجرا در پرونده فرید صادقی، نوجوان اهل شهرستان قروه هم خودنمایی می کند به طوری که پدر او در مورد شب حادثه می گوید: «وقتی خودم را به خانه رساندم، دیدم فرید خود را حلق آویز کرده، اما چیزی که فکر مرا درگیر کرده چاقویی است که کنار جسد او پیدا شده. البته من آن چاقو را تحویل ماموران پلیس دادم. ما از متهمان شکایت کرده ایم؛ باید مشخص شود چرا وقتی فرید به من زنگ زده، گفته فلانی می خواهد مرا بکشد».
به گفته پدر این نوجوان، فرید از مدتی پیش مورد آزار و اذیت جنسی از سوی متهمان قرار گرفته، اما به خاطر اینکه متهمان از او فیلم تهیه کرده بودند، فرید مجبور شده سکوت کند. «فرهنگ صادقی»، پدر فرید در مورد این حادثه به سوالات بیشتر «اعتماد» پاسخ می دهد.
چه مدت بود که فرید در بازار تربار تهران کار می کرد؟
فرید سه، چهار سال پیش به خواست خودش ترک تحصیل کرد و گفت می خواهد کار کند. چند ماه یک بار هم به تهران می رفت و در مغازه یکی از اقوام مان در بازار تربار کار می کرد.
از روز حادثه بگویید.
آن روز وقتی فرید از خواب بیدار شد سوییچ ماشین را از من گرفت و گفت می خواهد ماشین را تمیز کند. در همین حین فلاسک چایی روی پای دختر کوچکم ریخت و پای دخترم آسیب دید. با همسرم، دخترم را به بیمارستان قروه بردیم. عصر با فرید تماس گرفتم و گفتم که خانه عمه ات هستیم اگر می خواهی تو هم بیا. فرید هم قبول کرد. دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه حوالی ساعت ۱۰ و نیم شب فرید با من تماس گرفت و با ناراحتی و ترس گفت بابا به دادم برس. می خواهند مرا بکشند. گفتم چی شده! یعنی چی تو را می خواهند بکشند؟ چه کسی می خواهد تو را بکشد؟ اما در همین حین که داشتم با او صحبت می کردم تلفن قطع شد. من صحبت های فرید را جدی نگرفتم و ساعت ۱۲ شب به خانه برگشتیم، اما وقتی در خانه را باز کردم، دیدم فرید خود را حلق آویز کرده است. سریع با اورژانس تماس گرفتم، اما فایده نداشت و فرید نفس نمی کشید».
فرید با چه وسیله ای خود را حلق آویز کرده بود؟
با طنابی که برای دخترم در حیاط تاب درست کرده بودم، خودش را حلق آویز کرده بود. فرید اصلا بچه ای نبود که به خودکشی فکر کند، او در بازار تربار تهران کارگری می کرد و برای آینده اش برنامه داشت.
فرید از آزار و اذیت هایی که شده به شما حرفی نزده بود؟
فرید به من چیزی نگفته بود، اما بعدا متوجه شدم روز قبل از حادثه با ماموران تماس گرفته و ماجرا را برایشان تعریف کرده حتی اسم یکی از آنان را هم به ماموران داده بود؛ فرید به ماموران گفت مدتی است شخصی به نام «ح. ط» مرا مورد آزار و اذیت جنسی قرار می دهد.
اگر فرید با ماموران تماس گرفته چرا هیچ کس حرف او را جدی نگرفته است؟
نمی دانم، اما از اسم شخصی که فرید روز قبل از حادثه به ماموران اعلام کرده، متهمان را شناسایی و بازداشت کرده اند. این متهمان از خلافکاران و موادفروشان شهرستان قروه هستند. روزی که به کلانتری رفته بودم، متوجه شدم غیر از فرید چند بچه دیگر هم توسط این افراد مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند.
از متهمان شکایت کرده اید؟
بله. باید مشخص شود چرا وقتی فرید به من زنگ زده، گفته فلانی می خواهد مرا بکشد؟ تمامی مدارک، شواهد و اظهارات شاهدان در دست است و فقط منتظر برگزاری و نتیجه دادگاه هستیم.
از اظهارات شاهدان باخبر هستید؟
اهالی دیده اند فرید با ناراحتی و درحالی که عصبانی بوده به سمت خانه مان دویده و بعد از مدتی چوب به دست از خانه خارج شده است. در همین حین یکی از دوستانش با دوچرخه که اتفاقا داخل فیلم های دوربین مداربسته هم هست جلوی فرید را گرفته و از او پرسیده چه می خواهی بکنی که فرید به او گفته قصد دارد به فلان جا برود. دوستش سعی کرده فرید را منصرف کند، اما فرید آن قدر عصبانی بوده که به حرف دوستش توجه نکرده و به سمت روستای گنجی رفته است؛ روستایی که متهمان در آنجا زندگی می کنند. افرادی که فرید را چوب به دست و هراسان دیده اند از او پرسیده اند که با چوب کجا می روی، اما فرید پاسخ هیچ کدام را نداده است.
می دانید چند نوجوان دیگر توسط این افراد مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند؟
دو کودک هستند که شکایت کرده اند، اما شنیدم موارد دیگر هم هست که خانواده ها از ترس آبروی شان سکوت کرده اند. /
* برگرفته از روزنامه اعتماد منتشر شده در تاریخ شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳
نظر شما