خبرگزاری کردپرس _ ضربه به حدی سنگین و هولناک است که دست بر قلم خشک میشود؛ زبان در دهان نمی چرخد و انسان مات و مبهوت و متحیر می ماند ده ها بار آغاز نوشتن کردم و نوشتن نتوانستم و جز سکوت هیچ واژه ای و سخنی بیانگر این فقدان نابهنگام و خزان بی امان نبود.
این قلم سرکار خانم دکتر ثریا خدامرادی را شاید هرگز ندیده باشم اگر دیده ام به یاد ندارم جز اینکه یکی دو بار صدای او را از آنسوی سیم تلفن شنیده ام اما همزمان با تولد او در پاوه ایام خدمت نظام را سپری می کردم و در اوقات فراغت و تعطیل به تکایا و خانقاه ها و مدرسه علمیه علوم دینیه آن زاد بوم برای درک محضر و توجه استوانههای علم و عرفان روی می آوردم که بیشتر از هرجا روستای خانقاه و حضور شیخ عالم ادیب و عارف خطیب و اهل دل حاج سید نجیب اشرافی معروف به حاج شیخ نجیب مأوا می گزیدم که شادروان پدر به سابقه محبت و معرفت آن بزرگ را ( کاکه نجیب ) خطاب می کرد و هرگاه با کوکبه ی مریدان به عزم زیارت طالش و خراسان به خانه پدری ورود می فرمود و در اطاق بزرگ مهمانپذیر مراسم ذکر و فکر و ختم خاص نقشبندیان برگزار می شد و جذبه مریدان و سلوک آنان و صدای نامرئی سنگ ریزه ها چه شکوهی داشت فًًضایی که براستی روحانی و حیرانی بود که بقول شیخ عطار؛ کس نمی داند در این بحر عمیق / سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق _ سنگ که نماد فاطمه ( ع ) است و در لفظ گورانی نیز واژه تونی tawani مونث است که تاثیری یارسانی و برگرفته از سرانجام است که سنگ نماد رمزبار است و ... سنگ؛ ذهن مرا به سوی ثریا کشاند و از اصل سخن دور شدم.
جناب حاج شیخ نجیب به تصریح استاد شیخ محمد سعید نقشبندی عارف کم نظیر معاصر آدام الله بطول بقاء به اصطلاح عرفا ( اهل دل ) بود و ... به هرروی شادروان مرحوم صوفی قدوس از مریدان و محارم طریقتی شیخ نجیب بشمار بود و صفایی داشت که سرچشمه از پیشینیان می گرفت؛ زلال و صامت و سالک که علم گذشتگان آن تبار در صورت و سیمای ثریا آمیخته به عرفان به ارث رسید، پس از عزیمت به آلمان در جستجوی پاسخ پرسش هایی در حوزه آیین یارسان صدای او را از آن سو شنیدم نحوه ی سئوالات و کالبد شکافی مطالب دها و زیرکی و دقت و ذره یابی او آشکار بود و چه متواضع که تا زمان غروب ستاره ثریا از اینکه کیست؟ و از کجاست؟ و چه مراتبی را طی کرده است؟ چیزی نگفت؛ به گورانی سخن گفت و اینکه در آلمان بسر می برد و امروز که جسم خاکی فرو گذاشت با آنچه پس از وی نوشته و گفته آمد جایگاه علمی و پایگاه نسبی او بر همگان آشکار گردید و چه سخت است این فقدان اسفناک که به درستی زاگرس را سوگوار ساخته است.
تسلیت این قلم به خدمت خانواده محترم و مادر و برادران و خواهران و یکایک بازماندگان به ویژه همسر فاضل نیک کردار و فرزند یادگار ایشان و بطور اخص اهالی غیور و مو من و اصیل خانقاه و پاوه است .
و اما بعد (چونکه گل رفت و گلستان شد خراب ) این ظهور و بروز با صدور سپاس بازماندگان شاکر آن مرحومه مغفور که آیتی از فضل و دانش و پژوهش بود به پایان نرسد زیرا این آغازی دیگر است در جامعه علمی و فرهنگی آن سامان که با غروب جسمانی ثریا طلوع و تشعشع می یابد وی اگرچه از عمرش بسی نگذشته بود ولی بعنوان دانشمندی برجسته و متفکر در اندیشه اعتدالی دین اسلام با اتکا ء به صلح و دوستی و عشق و محبت که اساس طریقت است؛ شناخته شده است و باید هرچه بیشتر و بیشتر به جامعه امروز و فردا ی ایران و جهان شناخته شود.
شرم باد وزارتی را که نام آموزش عالی را یدک می کشد و با توجه به جایگاه علمی و پژوهشی زنی چنین در زاگرس و جهان مهر سکوت برلب از ارائه یک سطر تسلیت خودداری می کند و شرم باد بر دانشگاه تهران بعنوان پرورشگاه فکری نخستین و مقدماتی چنین شخصیتی و دانشگاه رازی کرمانشاه بعنوان مرکز علمی منطقه زادگاه او که لال و کور و کر ماندند و به پیروی از وزارت به صم بکم گذراندند ؟!
بر مردم غیور و فکور زاد بوم وی است که با همکاری انجمن های مردمی فرهنگی اجتماعی خیابانی در شهر پاوه یا مدرسه ای در خانقاه به نام وی نا مگذاری نمایند و برای شناختن و شناساندن هرچه بیشتر این نبوغ ناکام آثار ارزشمند ایشان در ایران ترجمه چاپ و منتشر گردد و نیز زنان و مردان آزاده و اهل اندیشه با همکاری دانشگاه کردستان در برگزاری بزرگداشتی در شان برای ایشان که پیشرو اندیشه نگرش نوین به زیبایی های اعتقادی و اسلامی بوده است اهتمام ورزند زیرا در دانشگاه رازی سخن از تساهل و تسامح و تعادل و عرفان امری بعید الاحتمال است.
در آینده نزدیک سردیس این بانوی فرهیخته پر کشیده در یکی از معابر و میادین زادگاهش گذاشته شود که چراغی است فرا راه دختران؛ زنان و مردان آن بهشت موعود که زادگاه زن متفکر و متتبع و عرفان پژوهی چون او بوده است و این قلم تا سرحد امکان یاریگر انجام این مهمات خواهم بود؛ آن شاالله _ و درود بر عاشقان جمال حق باد .
نظر شما