کرمانشاهان؛ از فقه تا فلسفه / دکتر محمدعلی سلطانی

سرویس کرمانشاه _ دکتر محمدعلی سلطانی از چهره های برجسته فرهنگی، ادبی و دانشگاهی کشور و پدر تاریخ کرمانشاهان در مطلبی بلند که بخش ابتدایی آن اکنون منتشر شده، مروری مفصل بر پیشینه شهر و دیار کرمانشاهان از دوران باستان تا دوران قاجار داشته است که در ادامه می خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ روز دوم مرداد ۱۳۰۴، همزمان با سالگرد درگذشت استاد کیوان سمیعی کرمانشاهی در آستانه سی و یکمین سال فقدان ایشان «مجمع فلاسفه ایران» به همین مناسبت از دو کتاب رونمایی شد: ۱ کتاب « حکیم متأله آقا میرزا حسن کرمانشاهانی» به قلم بقیۀ السلف، استاد منوچهر صدوقی سها؛ ۲  کتاب «حکیم آزاده» در بزرگداشت استاد علامه کیوان سمیعی کرمانشاهی تألیف دکتر ابراهیم رحیمی زنگنه و دکتر همایون شکری که با نظارت و مقدمه این قلم چاپ و منتشر شده است.

این جمع با حضور استادان اکبر ثبوت، منوچهر صدوقی سها، کیخسرو پورناظری، دکتر حکمت الله ملاصالحی، دکتر علی میرخان، دکتر اسماعیل بنی اردلان، دکتر مظاهری، دکتر مدامی، دکتر روح الله بهرامی و صاحبان تألیف و خانواده استاد سمیعی، پیرزاده و پیروان سلسله اهل حق آتش بگی و عده ای از کرمانشاهیان مقیم مرکز برگزار و با سخنرانی ها و نمایش فیلم مستندی از زندگی استاد کیوان سمیعی، اجرای موسیقی، پذیرایی و صرف ناهار و اهدای کتاب مراسم به پایان رسید و خبر برگزاری آن را خبرگزاری های کشوری پخش کردند. در روزنامه کثیرالانتشار اطلاعات چهارشنبه نیز سوم مرداد ۱۴۰۳ در صفحه ۱۶ گزارش خبری آن با تصویر رونمایی و چکیده سخنان ایرادشده درج و منتشر شد.

از آن روز دوستان به کرات اصرار در تحریر و نشر سخنان این قلم در مراسم یادشده داشتند، شاید نکته یا نکاتی تازه در آن شنیده بودند که پیشتر گفته نشده بود و از این روی متن آن سخنان را با تنقیح و حذف و اضافاتی در این نوشتار آورده ام. پیش از هر موضوعی، روشنگری این نکته ضروری است که در این نوشته از دو خاندان شریعت و حکومت (بهبهانی و دولتشاهی) که سرسلسله آنان بر طبق منابع تحقیقی و بی شک و ریب، مروج سنت و تجدد در کرمانشاهان بوده اند و هر دو جایگاه و پایگاهی ارجمند و متعالی در حوزه علم و اندیشه و اعتقاد و سیاست دو قرن اخیر داشته اند، یاد می شود؛ اما تحلیل و تحقیق حاضر به هیچ وجه به منزله ارزشیابی و نزول غباری به آستان فرازمند آنان نیست، بلکه با استناد به منابع موجود مکتوب مورد وثوق، بیان خدمات علمی، فرهنگی، اجتماعی و خدماتی آنها در راستای ترویج سنت و تجدد در کرمانشاهان می پردازد. لبّ سخن اینکه پیشینه تمدنی شهر کرمانشاه از دوران قاجاریه (۱۲۲۱ ق) یعنی زمامداری محمدعلی میرزا دولتشاه به عنوان حکمران کرمانشاهان و سرحددار عراقین آغاز می شود؛ ۱

زمانی که شهر صاحب عمارات دوازده گانة حکومتی، چهارباغ، مساجد، تیمچه و بازار، حمام های متعدد، مراکز بهداشتی و انجمن های فرهنگی، ادبی و هنری شد و سیمای نظامی و قلعه نشینی کرمانشاه از دوران صفویه تا اواسط زندیه تغییر کرد. استاد کیوان سمیعی در هامش کتاب سردار کابلی آورده است: « شهر کرمانشاه که از بلاد قدیمه کردستان و بنایش در زمان ساسانیان بوده، بارها در دوره اسلامی بر اثر حوادث گوناگون آباد و ویران گردیده، به طوری که گاه شهری متوسط و درجه دو و گاه قصبه و قریه ای شده است. در عصر صفویه به تصریح مجدی در فصل دوم از جز نهم زینۀالمجالس، خراب و مزرعه مانند بوده و این حالت[ آبادی و ویرانی ] تا زمان زندیه دوام داشته است و در دوره قاجاریه بوده که بر اثر مساعی محمدعلی میرزای دولتشاه به تدریج رونق دیرین را یافته و مبدل به شهر گردیده است.

در هنگامی که کرمانشاه قصبه یا مزرعه بوده، مالک آن چهار دانگ از شش دانگ آن را وقف مصارف خیریه کرده و همین امر بعد ها که کرمانشاه مبدل به شهر می شود، مشکلاتی برای مردم ایجاد می کند؛ زیرا قسمتی از اراضی آن موقوفه بوده و نمی توانسته آن جای ها را بخرند و بفروشند. نمونه این مشکلات را می توان در صفحات ۷۱ و ۹۱ کتاب «مقامع الفضل» آقا محمدعلی بهبهانی کرمانشا هی ذیل سؤالات (رح) یعنی سؤال ۲۰۸ و (رکح) یعنی سؤال ۲۲۸ ملاحظه نمود.

صورت سؤال دوم این است: «در اول آبادی کرمانشهان، زید خانه ای در آن قصبه داشته و در ایام انقلاب [مقصود دگرگونی های انقراض افشاریه و آغاز زندیه است]، فوت شده و وراثش منحصر در یک زوجه و آن نیز فوت شده، پسری دارد؛ حال خانه به آن پسر می رسد یا نه؟ و خانه در چهار دانگ وقفی کرمانشهان است و اعیانی مثل سنگ و دیوار داشته و شخصی آن را تصرف نموده و عمارت کرده به نحوی که واقف فرموده، عمل نمی کند؛ آیا آن پسر می تواند که خانه را از او بگیرد و قیمت اعیانی را به او بدهد یا نه؟ » آقا محمدعلی در پاسخ می گوید: « در صورت مفروضه، همین ربع به زوجه می رسد هرگاه قرابتی به زید نداشته باشد و سه ربع دیگر مال امام است و ربع مذکور به ورثه زوجه مذکوره می رسد و ... » ( ۱۳۶۳، صص ۲۵۵-۲۵۶   )

عدم استمرار مدنیت

ادامه جواب و دنباله پینویس استاد سمیعی که درباره وقف چهار دانگ از شش دانگ است، ما را از هدف اصلی نوشتار که عدم استمرار مدنیت کرمانشاه و روشنگری در ساختار مدنی و فکری و فرهنگی این شهر و شکل گیری انجمن ها و مدارس علوم دینیه، مساجد، محافل اعتقادی، تکایا، مراکز ادب و هنر و اندیشه است، دور خواهد کرد. درباره عدم استمرار شهرنشینی در کرمانشاهان، واضح است که منابع معتبر وجود شهر یا شهرک هایی را حتی پیش از ساسانیان در حوالی کرمانشاه کنونی تأیید می کنند، از جمله شهری در کنار بیستون در دوره هخامنشیان. داندامایف در کتاب «ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی» پس از شرح مفصلی درباره جایگاه و تقدس ناحیه بیستون برای ساکنان آن زمان می نویسد: ، «ده بیستون به نام "باپتانا" در ناحیه "کامبادن" در آثار ایزیدور - جغرافیدان اهل خاراکس-  ذکر شده و او کسی است که جاده کاروان رو را در شرق، از بابل تا حدود امپراتوری روم، توصیف نموده است و در این مورد به "کتزی" تأسی کرده و درباره تصویر و تیبه سمیرامید در باپتانا سخن گفته است.» در اینکه باپتانای مورد توصیف ایزیدور با صخره بیستون مطابقت دارد، با وجود آنکه در تسمیه آنها اختلافاتی مشهود است، جای تردید نیست؛ زیرا خود کتیبه بیستون جایگاهی را که این کتیبه در آن نقر شده، محلی در ماد ذکر کرده است. » کامباندا « این محل در نظر ایزیدور خاراکسی به نام  «کامبادس» و در نظر پلینی به «کامبادن» شهرت و معروفیت داشته است.

 در سال ۱۸۳۹ م دو جهانگرد فرانسوی به نامهای فلاندن و کوست در جلگه کنار بیستون، بقایای ویران ههایی را پیدا کردند که نمایانگر شهر بزرگی در این نقطه بوده است، به طوری که می توان حدس زداین ویرانه ها از آثار شهر «کامباندا ست و احتمال می رود که در ابتدای قرون وسطی نام کامباندا تدریجاً به فراموشی سپرده شده و مبدل به نام کوه بیستون گردیده (١٣٥٠؛۳١) آثار دوره ساسانی نیز در بیستون وجود دارد (١٣٥٢؛٦٨) و همچنین طاقبستان یک زیارتگاه قدیمی در روزگار مزداپرستی بوده است. (همان؛ ۴۶ ) بنابراین اسامی شهری که برای کرمانشاه ردیف می شود : مانند «الی پی»، «کاماسان»، «گامیشن»، «کامبادن»، «قرماسان» و «قرمیسین» که در ادامه به آنها می پردازیم و در کتاب «جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان» ( مجلدات اول، چهارم و پنجم) آمده است، به سبب عدم استمرار تمدنی و ویرانی و آبادانی متوالی و انقطاع مدنیت و ساختار شهری، ربطی به مدنیت کرمانشاه امروز ندارد و همان طور که کامباندا در دوره هخامنشی شهری در جوار بیستون بود، تاکنون با تمام تلاش باستان شناسان، محل دقیق سایر اسامی که نام بردیم، مشخص نشده است و چنان که اشاره خواهد شد، بعد از حمله مغول تا قرنها شهری در این ناحیه نبود و زاگرس و کوهپای ههای آن زیستگاه و جانپناه کوچرانان و یکجانشینان کُرد بود.

حمدالله مستوفی در «نزهۀ ا لقلوب» ( ۷۴۰ ق) پس از توضیحی درباره کرمانشاه در دوره ساسانیان می نویسد: «اکنون دیهی است و صفّة شبدیز در آن حدود است ... » (۱۳۶۲؛ ۱۰۸ و ۱۶۵ ) با تشکیل امپراتوری عثمانی در آسیای صغیر و جهانشاهی صفویه در ایران، حکایت دیگر شد. شادروان دکتر مسعود گلزاری صاحب کتاب ارزشمند « کرمانشاهان و کردستان» که پایان نامه جامع، علمی و تخصصی دوره تکمیلی او در حوزه باستانشناسی کرمانشاهان است و انجمن آثار ملی چاپ و منتشرش کرده است، در کتاب «کرمانشاهان باستان» که با همکاری استادان مرحوم: محمدحسین جلیلی و حاج حیدر بشیری به عنوان پیش نویس باستان شناسی و معرفی آثار تاریخی کرمانشاهان قلم زده است، می نویسد: « در سراسر قرن دهم و یازدهم کرمانشاه به علت قرب جوار با بغداد و دست اندازی عثمانیان و ضعف امیران محلی و اختلافات بین آنان، با همه استعدادی که در تمام طول تاریخ برای عمران و آبادی داشته، نتوانست آباد گردد تا آنجا که به صورت "مزرعه" در کتاب زینۀالمجالس معرفی شده است ...[در نیمه دوم قرن یازدهم تاورنیه در سفرنامه خود به صراحت از کرمانشاه نام نبرده است] و شخص صدراعظم شیخ علی خان زنگنه ( ۱۰۶۵  ق) « اعتمادالدوله » در وقفنامه ای که نسبت به اراضی نهر «قراولی چمبتان» نویسانده، چون هنوز  کرمانشاه به صورت شهر کامل معرفی نشده، اراضی وقف را در [کتیبه حجاری بیستون] از توابع همدان می نویسد. ( ۱۳۵۰ ؛ ۱۳۰ _ ۱۲۹ )؛ بنابر این با توجه به پی نوشت این نوشتار مستند و جامع، باید مدنیت کرمانشاه امروز را از ۱۲۲۱ ق، یعنی آغاز حکومت محمدعلی میرزای دولتشاه و احداث کرمانشاه تازه دانست؛ زیرا قلعه کهنه در حوزه کرمانشاه کهنه نیز که مربوط به دوره افشاریه و زندیه بود ( ١٣٥٠؛ ١٣١ )، به عللی تخریب و متروک ماند تا از مجموعة «چنانی، فیض آباد، عباس آباد، برزه دماغ» هسته اصلی کرمانشاه امروز در حواشی آبشوران در دوره الله قلی خان زنگنه و حاج علی خان زنگنه؛ ( ۱۱۶۳ - ۱۱۹۳ ق) ایجاد شد و با اقدامات عمرانی و توسعه شهری و مستحدثات دوره محمدعلی میرزای دولتشاه سیمای شهری به خود گرفت.

ادامه دارد

پی نوشت:

تا ساختار شهری با امکانات لازم و مرسوم و متداول زمان ایجاد نشود و از ابعاد مختلف تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگ ی، اقتصادی، هنری و... نمود نیابد، نمی توان به صرف نشانه های مبهم و بسته یا اشاره و عنوان برای نقطه یا نقاطی، جایگاه تمدنی و استمرار مدنی و شهری برای آنجا قائل شد.

کرمانشاهان یا کرمانشاه امروز به سبب موقعیت جغرافیایی ویژه و قرارگرفتن بر مسیر جاده شاهی، شاهراه تیسفون و بغداد به خراسان، جاده ابریشم، اهمیت ارتباطی و اقتصادی کم نظیری در طی مراحل تاریخی داشته است؛ اما موقعیت مرزی این منطقه همیشه موجب خیر و برکت و فراوانی و آبادانی نبوده، بلکه از دوران آشور تا امروز، اگر در بره های باغ سبزی نموده، در سایر مواقع این موقعیت مانع توسعه، پیشرفت و استمرار مدنی این شهر بوده است. از نخستین اشاره هایی که باستانشناسان به جغرافیای مذکور دارند، از شهری به نام «الی.پی» نام می برند که به روایتی بین کرمانشاه و همدان قرار داشت و بعضی نیز آن را در محل کرمانشاه فعلی گفته اند؛ اما هیچ کدام از روایات اثبات نشده است. الی پی بارها مورد حمله و غارت آشوریان در ۸۰۲ ق.م قرار گرفت.

در دوره مادها نشانه آشکاری بر وجود شهری در منطقه کرمانشاهان در دست نیست، هرچند وجود شهر الی.پی از توابع ساتراپ نشیناکباتان و وجود دخمه های معروف در صحنه، روانسر، کَل داوود و چندین تپه باستانی بر سر راه کرمانشاه _ کنگاور که مربوط به دوره مادهاست، نشان دهندة تجمع جمعیت در منطقه کرمانشاهان است؛ اما باستانشناسان تا دوره هخامنشی، ساختار شهری در کرمانشاه شناخته و معرفی نکرده اند. در دوره هخامنشی شهر « باپتانا » در جنب کوه بیستون گزارش شده است. در دوره اشکانی «کارینا» (کرند) و کرمانشاهان دو ولایت از هجده ولایت مستقل اشکانی بودند و طاق بستان زیارتگاهی کهن در راستای بَغستان (بیستون: ایزدستان) در ازمنة مزداپرستی بود ( ۱۳۵۰؛۴۶ )  و با تمام توجه پادشاهان ساسانی به این منطقه و پیدایش محوطه های وسیع باستانی توسط باستان شناسان در مجاور رودخانه قره سو، هنوز مشخص نیست که چرا هنگام ظهور اسلام، کرمانشاهان از توابع دینور شمرده شده و در یک واحد جزو ماء الکوفه در منابع ذکر شده است. لازم به ذکر است که دینور و حیوان از مستحدثات دوره ساسانی بودند.

در قرون اول تا چهارم هجری نام کرمانشاهان، به صورت « قرمیسین » یا « قرماسان »  در آثار سیاحان  و سفرنامه نویسان عرب آمده است؛ اما به سبب ویرانی های بعد از انقراض حسنویه و بن یایار (یا به روایتی بن یعیار یا عناز)، موقعیت کرمانشاه یادشده در منابع مذکور، برای باستان شناسان مشخص نیست. از فحوای متون تا قرن ششم نیز جز توابع و در حد قصبه و ده باقی مانده و در هجوم مغولان به کلی ویران شد و جز نامی از آن نماند.

به تصریح حمدالله مستوفی قزوینی در نزه ۀالقلوب، در قرن هشتم کرمانشاه دهی بود  (۱۳۶۲ ؛۱۰۸ ) و چندی بعد از مضافات همدان به حساب آمد و جز ء قلمرو علی شکر محسوب شده است. در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری کرمانشاهان مورد تجاوز دولت عثمانی قرار گرفت تا آنجا که در کتب تاریخ می خوانیم: «هرسین و ماهیدشت حکومت نشین است» ولی از کرمانشاه نامی نیست، ( ۱۳۵۰؛۱۲ ) در این برهه به قول رهر برن در کتاب «نظام ایالات در عصر صفوی » از سرزمینی که بین ایالات کردستان، لرستان و همدان واقع است و کرمانشاهان نامیده می شود، به ندرت در مآخذ ذکری به میان می آید ( ۱۳۵۷؛۱۰ ) و این بدان معناست که از حمله مغول در ۶۵۶ ق تا ۱۰۵۲ ق و مدتها پس از آن، بالغ بر چهارصد سال محلی به نام کرمانشاهان یا کرمانشاه در غرب ایران به عنوان شهر با ساختار شهری وجود خارجی نداشت. حتی در زمان شیخ علی خان زنگنه بر اساس کتیبه موجود دوره صفوی در بیستون، درباره موقوفات قراولی و چمبتان، اراضی موقوفات را از توابع همدان نوشته و هیچ اشار های به کرمانشاه یا کرمانشاهان نشده است.

در ایامی که سلیمان خان اردلان به دستور شاه صفی قلاع جنگی کردستان را تخریب و بنای شهر سنندج را در رقابت با دولت عثمانی در ۱۰۴۷ ق گذاشت، هنوز کرمانشاه همان مزرع های بود که زینۀالمجالس به آن اشاره کرده است و شی خعل یخان در تمهیدات لازم برای بنای شهر بود؛ همچون ساخت کاروانسرا، پل و ... خدمات ارتباطی در منطقه کرمانشاهان همه در ردیف خدمات عمومی و تسهیلات سفر به عتبات و توسعه تجارت بود و بافت تاریخی شهر کرمانشاه امروز بر اساس پژوهش های تاریخی و نقشه های موجود از اواخر دوره زندیه شکل گرفته است؛ زیرا در دوره صفویه با وجود امپراتوری عثمانی و رقابت و تقابل هم هجانبه با دولت صفوی که انجام حملات پیاپی مرزی را به دنبال داشت تا ایام حکمرانی الله قلی خان زنگنه و عمویش حاج علی خان زنگنه، شهر کرمانشاه بیشتر قلعه ای جنگی و در معرض تهاجم و ویرانگری عثمانی و سپس افاغنه و داعیان پادشاهی افشار و زند بود و در آغاز دولت نادرشاه افشار، بنای قلعه ای نظامی و بسیار مهم در کرمانشاه گذاشت که در دوره زندیه به سبب بی اعتنایی سران زنگنه به کریم خان وکیل، قلعه از موانع نیل کریم خان به پادشاهی شناخته شد و ویران گردید و ساکنان و نظامیان پراکنده شدند تا در دوره الله قلی خان با جابجایی مصالح و سنگها بنای اولیه شهریت کرمانشاه گذاشته شد.

توضیح این نکته ضروری است که کرمانشاه امروز حتی کرمانشاه در جای کرمانشاه دوره افشاریه و زندیه که به « کرمانشاه کهنه» معروف است، ادامه نیافت و امروز  شهری حاصل تلاش سران زنگنة دوره زند و حکمرانان قاجاریه (دولتشاه و پسران) است. امروز برخلاف شهرهای مجاور یعنی همدان و سنندج که به ترتیب قدمتی دارند، در شهر کرمانشاه امروز در نقشه و بافت اولیه هی چگونه بنای تاریخی از دوره صفویه یا پیش از آن وجود ندارد؛ و از ۲۶ بنای تاریخی کرمانشاه، فقط سه بنای نیمه و ناتمام مربوط به دوره زندیه ( از سران زنگنه) و ۲۰ بنا یعنی ۷۷ درصد مربوط به دوره قاجاری ه (دولتشاه و عمادالدوله و دیگران) و سه بنا از دوره پهلوی اول شناسایی شده و وجود دارد ( ۱۴۵ ؛ ۱۳۹۶)

منبع: روزنامه اطلاعات 25 شهریور 1403

کد خبر 2775313

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha