یانه وله وله بو ،که یوانووه ش مله بو
یانه = خانه
وڵه = سوراخ
وڵه وڵه = سوراخ سوراخ
بۆ- مه ۆو= می شود
که یوانوو = کد بانو-بی بی وخاتون و بزرگ خانه- مدیرخانه
مڵه = موش
سوراخ سوراخ می شود، خانه ای که کد بانو و مدیرش «موش» باشد
خانه مکانی برای زیست و آسایش فرد و خانواده است که انسان باید در آن به اصطلاح چهاردیواری که خصوصی ترین مُلک او در جامعه است دارای آرامش و امنیت باشد. ما بطور روزمره و بی واسطه با فضای خانه ارتباط داریم و از آن تأثیر می گیریم و البته برآن نیز تأثیر می گذاریم.
در یک خانۀ سامان یافته فضای فیزیکی و ظاهری همراه با روابط عاطفی بین اعضا دارای اهمیّت و سرنوشت ساز است. زندگی کردن در مکان های شلوغ، فاقد نظم و از نظر بهداشتی ضعیف، تجربه های تلخی است که اثرات مخرب آنها بر روحیه و تعاملات بعدی کسانی که در آن گونه فضاها زیسته اند مشهود و قابل بررسی است.
اهمیت مدیریت خانواده
اگر چه هریک از اعضای خانه وظیفه ای خاص در راستای اهداف کلی خانواده بر عهده دارند اما در این میان نقش مدیر مهم تر است. در نگاه اول ممکن است تصور کنیم این نقش بطور کامل از آنِ «پدر» است اما اندکی دقت نقش ویژۀ خانم خانه(کدبانو) را بر ما آشکار می سازد. کدبانو، زنی است که با آنچه در خانه در اختیار دارد زندگی خانواده را سامان میدهد.آراستگی خانه از مظاهر زیبای خانهداری یک کدبانوست. این آراستگی باید در همه جای خانه به نحوی دیده شود که به همه افراد خانواده آرامش دهد. بانوی خانه در قامت مدیری تمام عیار می تواند امور مالی و دخل و خرج خانه را نیز سامان دهی کند به این صورت که همیشه خریدهای خانواده را به گونه ای مدیریت کند که هزینه و درآمد خانواده با هم هماهنگی داشته باشد.
نقش بی بدیل کد بانو در مدیریت خانه
آشفتگی وضعیت خانه را در غیاب کد بانو (مدیر)خانه بانوی شعر و شعور ادبیات فارسی پروین اعتصامی(۱۲۸۵-۱۳۲۰ه.ش) در ابیاتی نسبتاً طولانی در قالب مثنوی و زیر عنوان«دو محضر» با زیبایی تمام به تصویر کشیده است که پرداختن مشروح به آن در گُنجای این نوشته نیست. او در این اشعار بر اساس شیوۀ معمول خویش دیالوگ(گفت وگویی) را بین یک قاضی دیوان با اهل خانه اش و از جمله بانوی خانه ترتیب می دهد.قاضی ابتدا کار خویش را در بیرون از خانه دارای سختی بیشتر و غیر قابل مقایسه با مدیریت همراه با آسایش زن در خانه می داند و خطاب به او می گوید:
تو ز سرد و گرم گیتی بی خبر / من گرفتار هزاران شور و شَر
ناگواری ها مرا برد از میان / تو غنودی در حریر و پرنیان
اعتراضات قاضی به جایی می رسد که اعلام می کند دیگر در دفتر کار خود(محضر) حاضر نمی شود ودر خانه به مدیریت خانه که از دیدگاه او بسیار آسان است می پردازد.
بعد ازین نه پیَروم، نه پیشوا / چون تو، اندر خانه خواهم کرد جا
چون تو خواهم بود پاک از هر حساب / جز حساب سیر و گشت و خورد و خواب
بانوی خانه که شاهد سخنان تند و حرکات نامتعارف قاضی است لبخند زنان لب به سخن می گشاید و او را از چنین افکار و رفتار غیر عاقلانه منع می کند و می گوید:
زن به لطف و خنده گفت این کار چیست / با در و دیوار، این پیکار چیست
امشب از عقل و خرد بیگانهای / گر نه مستی، بی گمان دیوانهای
کودکان را پای بر سر می زنی / مشت بر طومار و دفتر می زنی
اما در ادامه تنها چاره را این می بیند که همسر خود(قاضی) را برای اعتراف به اهمیت مدیریت خانه در برابر آزمون عملی قرار دهد، لذا به او می گوید که از خانه می رود و مدیریت خانه را به او می سپارد.
می روم فردا من از خانه برون / تو بر افراز این بساط واژگون
می روم من، یک دو روز اینجا بمان / همچو من، دانستنی ها را بدان
تا کدبانو خانه را ترک می کند اوضاع خانه آشفته شده و افراد در خانه ناسازگاری را باهم آغاز می کنند.خدمتکار کارش را خوب انجام نمی دهد و همراه آشپز دربان منزل را کتک می زنند.
روزی اندر خانه سخت آشوب شد / گفتگوی مشت و سنگ و چوب شد
خادم و طباخ و فراش آمدند / تا توانستند، دربان را زدند
هرکسی دیگری را متهم به کاری می کند و نزد قاضی(که اینک جای کدبانو نشسته است) شکایت می برد و قسم می خورد که او راست می گوید. دربان می گوید چون دزدی خدمتکار را افشا کرده است مورد حمله قرار گرفته است اما خودش هم متهم به دزدی می شود.
عیب ها گفتند از هم بی شمار / رازهای بسته کردند آشکار
پیش قاضی آن دروغ، این راست گفت / در حقیقت، هر چه هر کس خواست گفت
گفت دربان این خسان اهریمنند / مجرمند و بی گنه رامی زنند
باز کردم هر سه را امروز مُشت / برگرفتم بار دزدیشان ز پشت
بانگ زد خادم بر او کی خود پرست / قفل مخزن را که دیشب می شکست؟
در میان این بَلبَشو و جنجال از سویی سَر و کلۀ پرستار بچه پیدا می شود و می گوید که بچۀ شیرخوار گرسنه است و بی تابی می کند واز سوی دیگر خدمتگزار زنِ خانه از دست بازیگوشی بچه ها که نان و عسل را خورده اند و سفره را نیز برده اند فریادش بلند می شود.
دایه آمد گفت طفل شیرخوار / گشته رنجور و نمی گیرد قرار
از کنار در، کنیز آواز داد / بعد ازین، نان را کجا باید نهاد
کودکان نان و عسل را خوردهاند / سفرهاش را نیز با خود بردهاند
در نهایت بعد از این آشفته بازاری که پس از رفتن کد بانو در خانه بوجود آمد قاضی که فکر کرده بود اداره کردن خانه از مدیریت دفتر کارش(محضر) راحت تراست متوجه شد که خانه خود نوعی محضر متفاوت وبسیار پیچیده تر است که اداره کردنش در توان او نیست.
دید قاضی، خانه پرشور و شر است / محضر است، اما دگرگون محضر است
کار قاضی جز خط و دفتر نبود / آشنا با این چنین محضر نبود
سر انجام قاضی که از وضعیت خانه به تنگ آمده بود و نمی دانست راست و دروغ کدام است سراسیمه دفترش را زیر بغل گرفت و شکست خورده از مدیریت محضر خانه راهی محضر محل کارش شد.
چون امین نشناخت از دزد و دَغَل / دفتر خود را نهاد اندر بغل
گفت زین جنگ و جدل، سر خیره گشت / بایدم رفتن، گهِ محضر گذشت
هنگامی که می خواست از خانه خارج شود، همسرش یعنی کد بانوی خانه وارد شد و گفت حال قبول می کنی که حرف من درست بود و تو با وجود اینکه در بیرون از خانه مدیری اما توان سامان دهی خانه را نداری ؟
چون ز جا برخاست، زن در را گشود / گفت دیدی آنچه گفتم راست بود
تو، به محضر داوری کردی هزار / لیک اندر خانه درماندی ز کار
روایت پروین اعتصامی شامل نکات بسیار مهم دیگری است اما آنچه در اینجا مورد نظر است تأکید او بر تفاوت خانۀ سرو سامان یافته با خانه آشفته و پریشان و نقش قابل توجه کد بانو به عنوان مدیر در آن است.
وجه دیگر این ضرب المثل هورامی اشاره به «موش» است. موش جانوری زیان رسان(موذی) از رستۀ جوندگان که با وجود ریز جثه بودن بسیار ویرانگر است. هنرش ایجاد کانال های پر پیچ و خم وتو بر تو برای پنهان کردن طعمه هایش است. در زندگی مردم حضور بسیارداشته است و همه چیز آنها را نابود میسازد؛ از خوراکی گرفته تا سقف، دیوار و… . در زیر خانه لانه میسازد و همه جا را خراب میکند، هر چیزی را میدزدد و خانه را از زیر، پوک و پایههای آن را سُست میکند به گونه ای که خانه هرچند در ظاهر سالم و بیعیب به نظر می رسد، ولی در باطن، مستهلک و نابود شده است. باد و بارانی مختصر کافی است که تمام آن بنای به ظاهر محکم را فروریزد و نابودکند. حال اگر موشی درخانه صاحب اختیار شده و نقش کد بانو را داشته باشد نتیجه ای جز ویرانی پنهانی خانه نخواهد داشت. به قول سنایی:
خوانت از هرچه نعمت است پُر است / لیک در دست موش سفره بُر است
پیام مدیریتی ضرب المثل
هر مجموعه ای را در سطح خُرد یا کلان می توان همانندخانه ای فرض کرد که در آن هر فرد یا دسته ای نقشی را به عهده دارد و باید در راستای اهداف مشخصی حرکت کند. نکتۀ مهم سکان داری و مدیریتی است که توسط مدیر (کدبانو) بر مجموعه جاری می شود مدیر نه تنها باید بتواند عوامل و اعضا را در جهت اهداف سامان دهی نماید بلکه لازم است ابتدا و به عنوان نخستین اولویت متوجه و مواظب موش ها نیز باشد در غیر این صورت نه تنها پیشرفتی حاصل نمی شود بلکه به تدریج ودر خفا خلل در مجموعه پدید می آید و راه به جایی نخواهیم برد. به گفتۀ مولانا در دفتر اول مثنوی:
ما درین انبار گندم میکُنیم / گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخِر ما به هوش / کین خَلَل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حُفره زدست / و از فَنَش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن / وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست / گندم اعمال چل ساله کجاست
و به قول ضرب المثل پر معنا و مانای هورامی:
یانه وڵه وڵه بۆ ،که یوانووه ش مڵه بۆ
نظر شما