خبرگزاری کردپرس _
تو ز دوری مینبینی جز که گَرد
اندکی پیش آ ببین در گَرد مَرد (مولانا)
اولین ملاقات های غیر حضوریم را با پُل ورسک مدیون قاب پُشتِ اسکناس های۲۰۰ ریالی سال های پیش از انقلاب و نیز اعزام اردوهای دانش آموزی به شمال و دیدنش از دور دستِ جاده هستم ، اما این روزها پس از آن خاطرات نهان شده در انبان پُر عبرت ایام ، فرصتی دست داد تا از نزدیک و ۱۹ روز پس از هشتاد و هفتمین سالگرد احداثش (۱۶ اردیبهشت ۱۳۱۵ ) رُخ در رُخ ورسک شوم. شاید آن خاطرات بود که چون «شنیدن» بذر این «دیدن» شد و به قول جامی؛
به دیدن مَیلَش افتد، از شنیدن
بلی باشد شنیدن ، تخمِ دیدن
شنیدن کَی بوَد مانند دیدن
در ایرانگردی های پیشین، در سه مورد، صحت این زبان زدِ مشهور را که به چشم برتری داده و از اعتنای بیش از حد به گوش می کاهد،لمس کرده بودم؛
• تخت جمشید در شیراز
• قلعهٔ الموت در قزوین
• قلعه بابک در کَلیبَر آذربایجان شرقی
اگرچه هریک از آن سه، ویژگی های خویش را دارند و راوی روایتی متفاوتند اما ورسک ،این سازهٔ ۸۷ ساله را هم در حد خویش می توان دید و کاوید.
غیر مسلح اما پا برجا
در سال ۱۳۱۳(ه. خ) راه آهنی که برای اتصال بندری در جنوب به بندر ترکمن در شمال طراحی شده بود در نزدیک روستای عباس آباد در منطقهٔ سواد کوه مازندران بر بلندای کوهی هم نام روستا، اما پوشیده از ورس( سَرو کوهی )متوقف شد، چارهٔ کار احداث پلی بود که بعداً «ورسک» نامیده شد، که در آن ایام و با امکانات فنی و انسانیِ ساده و محدود، چندان آسان یاب نبود. آجر، سیمان و ماسهٔ شسته تنها مصالح موجود(بدون آهن) بود که توسط شرکتی دانمارکی و سَر مهندسی اتریشی با بتون غیر مسلح و صرف هزینهٔ ۲۶۰هزار تومان، سازه ای را با ارتفاع ۱۱۰ متر از سطح دره و طول ۸۶ متر و دهانهٔ ۶۶ متری شکل داد که با وجود تضمین ۷۰ سالهٔ سازنده اش، ۸۷ سال است در برابر شلاق های باد و باران و دَوَرانِ دَوران،پا برجا و مقاوم شاهد صدای سوت قطارها و صفیرِ ممتدِ آوای زندگی است .
شاهد خاموشِ وقایع پُر هیاهو
ده سال پیش از احداث پل ورسک، پیشنهاد ساخت «راه آهن سراسری» از سوی دولت(پهلوی اول) در مجلس شورای ملی با مخالفت بعضی از نمایندگان روبرو شد که بر این باور بودند، این راه ارتباطی فقط تأمین کنندهٔ منافع انگلستان است و به جای عبور از شهرهای بزرگ (به استثنای تهران ) از بیابانهای دور افتاده و مناطق صعب العبور می گذرد، با این وجود مورد موافقت مجلس قرار گرفت، اگر چه ثبت جهانیش به عنوان نخستین میراث صنعتی ایران در یونسکو، ۹۵ سال بعد، اتفاقاً همراه ثبت جهانی هورامان در مرداد ماه سال ۱۴۰۰(ه.خ) میسّر گردید.
متفقین در جنگ جهانی دوم( گویا چرچیل) ورسک را عامل عدم تغییر نقشهٔ جهان( به دلیل انتقال اسلحه از این طریق برای ارتش محاصره شدهٔ روسیه توسط آلمان) ، پس از جنگ پُلِ پیروزی نامیدند.
یک بار هم به دستور رضاشاه هنگام زمین گیر شدن آلمانی ها در روسیه مین گذاری شد که اشغال ایران توسط متفقین مانع انفجارش گردید.
در هنگام ساخت، یکی از سازندگان مهندس والتر ایگنر اتریشی بود که به دلیل بیماری فوت کرد و باتوجه به وصیت خویش در نزدیکی پل وقبرستان روستای ورسک دفن گردید.
تصویر پشت شیشهٔ دکهٔ زیر پُل
کم کم آمادهٔ بازگشت از دیدار با ورسک می شدیم که متوجه تصویر شخصی پشت پنجرهٔ دکهٔ کوچک اغذیه فروشی شدم که با ماژیکی سیاه رویش نوشته شده بود؛
«مهندس سازندهٔ پل ورسک». با دوربین گوشی همراهم از چهرهٔ خندان مهندس لادیسلاوس فون رابسویچ (L. Von Robcevidc) (۱۸۹۳–۱۹۷۵. م) تصویری برداشتم و آنگاه پُل پایدار، گویا و زیبای «وِرسِک» را با پیام هایش برای کسب پیام های دیگر تنها گذاشتم.
نظر شما